دیکشنری اصطلاحات پژوهش، پایان نامه نویسی، مقاله نویسی و نگارش آکادمیک: کلیدواژهها + مثال
در دنیای پویای پژوهش و نگارش آکادمیک، تسلط بر زبان تخصصی این حوزه، نقشی کلیدی در موفقیت ایفا میکند. از نگارش مقالات علمی و پایاننامهها گرفته تا فرآیند ارسال (سابمیت) و چاپ در مجلات معتبر (ژورنالها)، آشنایی با اصطلاحات تخصصی (Terminology) و ترمینولوژی (Terminology) مرتبط، برای هر پژوهشگر و نویسنده آکادمیک ضروری است. این اصطلاحات، زبان مشترک جامعه علمی را شکل میدهند و درک صحیح و بهکارگیری دقیق آنها، به وضوح و اثربخشی ارتباطات علمی کمک شایانی مینماید.
دیکشنری اصطلاحات پژوهشی
این مقاله جامع، به عنوان یک اصطلاحنامه تخصصی (Terminology Dictionary) و راهنمای کلیدواژهها (Keyword Guide) در حوزه پژوهش و نگارش آکادمیک، به ارائه فهرستی جامع از اصطلاحات رایج در مقالهنویسی، پایاننامهنویسی، روش تحقیق، فرآیند داوری و چاپ مقالات در ژورنالهای علمی میپردازد. هدف از تدوین این اصطلاحنامه، توانمندسازی پژوهشگران، دانشجویان و نویسندگان آکادمیک در درک و بهکارگیری صحیح این اصطلاحات، ارتقای کیفیت نگارش علمی و تسهیل فرآیند انتشار یافتههای پژوهشی است.
در این مقاله، هر اصطلاح تخصصی به همراه معادل فارسی (Persian Equivalent)، معادل علمی (Scientific Equivalent – English)، و مثالهای کاربردی (Practical Examples) به زبان فارسی و انگلیسی ارائه شده است تا درک و بهکارگیری آنها برای مخاطبان فارسیزبان تسهیل گردد. با این اصطلاحنامه جامع، زبان تخصصی پژوهش و نگارش آکادمیک را به تسلط درآورید!
جدول اصطلاحات تخصصی پژوهش و نگارش آکادمیک
اصطلاح (انگلیسی) | معادل فارسی | معادل علمی (انگلیسی) | مثال کاربردی (فارسی) | مثال کاربردی (انگلیسی) | کاربرد اصطلاح |
---|---|---|---|---|---|
Abstract | چکیده | Summary | “چکیده مقاله باید به طور مختصر اهداف، روشها و نتایج تحقیق را بیان کند.” | “The abstract should briefly state the objectives, methods, and results of the research.” | بخش ابتدایی مقاله، پایاننامه و پروپوزال |
Academic Writing | نگارش آکادمیک، نوشتن علمی | Scholarly Writing | “نگارش آکادمیک نیازمند دقت، وضوح و رعایت اصول و قواعد خاص است.” | “Academic writing requires precision, clarity, and adherence to specific principles and conventions.” | فرآیند کلی نگارش متون علمی |
Acceptance | پذیرش، قبول مقاله | Approval, Manuscript Acceptance | “پس از داوری مثبت، مقاله شما به مرحله پذیرش خواهد رسید.” | “Following positive peer review, your manuscript will proceed to acceptance.” | نتیجه فرآیند داوری مثبت |
Appendix | پیوست | Supplementary Material, Addendum | “پرسشنامه استفاده شده در پژوهش در بخش پیوست پایاننامه ارائه شده است.” | “The questionnaire used in the research is provided in the appendix of the dissertation.” | بخش انتهایی مقاله یا پایاننامه برای ارائه اطلاعات تکمیلی |
Article Processing Charge (APC) | هزینه پردازش مقاله | Publication Fee | “برخی از مجلات دسترسی-آزاد، هزینه پردازش مقاله را از نویسندگان دریافت میکنند.” | “Some open-access journals levy an Article Processing Charge (APC) on authors.” | هزینهای که برخی مجلات برای انتشار مقاله دریافت میکنند |
Bibliography | کتابشناسی، فهرست منابع | References, List of References | “کتابشناسی پایاننامه باید شامل تمامی منابع مورد استفاده در پژوهش باشد.” | “The bibliography of the thesis must include all sources cited in the research.” | فهرست منابع استفاده شده در پایاننامه یا مقاله |
Citation | استناد، ارجاع | Reference, Source Citation | “در نگارش آکادمیک، استناد به منابع معتبر برای حفظ امانتداری علمی ضروری است.” | “In academic writing, citation of credible sources is essential for maintaining academic integrity.” | عمل ارجاع به منابع در متن |
Conclusion | نتیجهگیری | Summary, Findings, Outcomes | “بخش نتیجهگیری باید به سوالات پژوهش پاسخ دهد و یافتههای اصلی را خلاصه کند.” | “The conclusion section should answer the research questions and summarize the main findings.” | بخش پایانی مقاله یا پایاننامه |
Conference Paper | مقاله کنفرانسی | Proceeding Paper | “ارائه مقاله کنفرانسی فرصتی برای به اشتراکگذاری یافتههای پژوهش در جمع متخصصان است.” | “Presenting a conference paper is an opportunity to share research findings with experts in the field.” | مقالهای که در کنفرانسهای علمی ارائه میشود |
Copyright | حق نشر، حق تکثیر | Intellectual Property Right | “رعایت حقوق نشر منابع دیگران در نگارش آکادمیک الزامی است.” | “Respecting the copyright of others’ sources is mandatory in academic writing.” | حقوق قانونی مالکیت اثر |
Data Analysis | تحلیل دادهها | Data Interpretation, Statistical Analysis | “تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد.” | “Data analysis was performed using SPSS software.” | فرآیند بررسی و تفسیر دادههای جمعآوری شده |
Data Collection | جمعآوری دادهها | Data Gathering, Data Acquisition | “پرسشنامه و مصاحبه از ابزارهای اصلی جمعآوری دادهها در این پژوهش بودند.” | “Questionnaires and interviews were the primary data collection instruments in this study.” | فرآیند جمعآوری اطلاعات مورد نیاز برای پژوهش |
Dissertation | رساله | Doctoral Thesis | “رساله دکتری باید مبتنی بر پژوهش اصیل و نوآورانه باشد.” | “A doctoral dissertation must be based on original and innovative research.” | پایاننامه مقطع دکتری |
DOI (Digital Object Identifier) | شناسه دیجیتال شیء | Digital Identifier | “DOI یک شناسه یکتا برای مقالات علمی است که دسترسی به آنها را تسهیل میکند.” | “DOI is a unique identifier for scholarly articles that facilitates access to them.” | شناسه یکتای مقالات علمی آنلاین |
Editing | ویرایش، اصلاح مقاله | Manuscript Revision, Proofreading | “ویرایش نهایی مقاله قبل از سابمیت، کیفیت آن را بهبود میبخشد.” | “Final editing of the manuscript before submission enhances its quality.” | فرآیند اصلاح نگارشی و محتوایی مقاله |
Empirical Research | پژوهش تجربی | Experimental Research, Data-Driven Research | “این پژوهش از نوع تجربی بوده و بر جمعآوری دادهها از طریق آزمایش استوار است.” | “This is empirical research, based on data collection through experiments.” | پژوهشی که بر پایه دادهها و مشاهدات تجربی است |
Ethical Considerations | ملاحظات اخلاقی | Research Ethics | “رعایت ملاحظات اخلاقی در پژوهشهای علمی، به ویژه در پژوهشهای انسانی، بسیار مهم است.” | “Adherence to ethical considerations in scientific research, especially in human research, is crucial.” | اصول اخلاقی که باید در پژوهش رعایت شوند |
Figures and Tables | اشکال و جداول | Illustrations and Charts | “اشکال و جداول به ارائه بصری دادهها و یافتههای پژوهش کمک میکنند.” | “Figures and tables visually present data and research findings.” | ابزارهای بصری برای ارائه دادهها |
Funding Source | منبع مالی، حامی مالی | Grant Provider, Sponsor | “در بخش سپاسگزاری مقاله، باید از منبع مالی پژوهش قدردانی شود.” | “The funding source of the research should be acknowledged in the acknowledgements section of the article.” | سازمانی که هزینه پژوهش را تامین کرده است |
Impact Factor | ضریب تاثیر | Journal Citation Metric | “ضریب تاثیر مجله یکی از معیارهای سنجش اعتبار و کیفیت آن است.” | “The impact factor of a journal is a metric for assessing its prestige and quality.” | شاخصی برای سنجش میزان ارجاع به مقالات یک مجله |
Index Terms | واژگان کلیدی، کلیدواژهها | Keywords, Subject Descriptors | “انتخاب واژگان کلیدی مناسب به نمایهسازی و دسترسی بهتر به مقاله کمک میکند.” | “Choosing appropriate index terms helps in indexing and improving the discoverability of the article.” | کلمات کلیدی که موضوع مقاله را مشخص میکنند |
Introduction | مقدمه | Background, Preamble | “مقدمه مقاله باید خواننده را با موضوع پژوهش و اهمیت آن آشنا کند.” | “The introduction of the article should familiarize the reader with the research topic and its significance.” | بخش ابتدایی مقاله، پایاننامه و پروپوزال |
Journal | مجله علمی، ژورنال | Scholarly Periodical, Academic Journal | “مقاله شما پس از پذیرش در یک مجله علمی معتبر چاپ خواهد شد.” | “Your article will be published in a reputable scholarly journal after acceptance.” | نشریه علمی که مقالات پژوهشی را منتشر میکند |
Literature Review | مرور ادبیات، پیشینه پژوهش | Background Research, State of the Art | “بخش مرور ادبیات باید به طور جامع پژوهشهای پیشین مرتبط با موضوع را بررسی کند.” | “The literature review section should comprehensively examine previous research related to the topic.” | بررسی و تحلیل پژوهشهای پیشین |
Manuscript | دستنوشته، نسخه خطی مقاله | Paper Draft, Article Text | “دستنوشته مقاله قبل از سابمیت باید به دقت ویرایش شود.” | “The manuscript should be carefully edited before submission.” | نسخه اولیه مقاله قبل از انتشار |
Methodology | روششناسی، روش تحقیق | Research Methods, Approach | “بخش روششناسی باید به طور دقیق روشهای جمعآوری و تحلیل دادهها را تشریح کند.” | “The methodology section should precisely describe the methods of data collection and analysis.” | بخش تشریح کننده روشهای پژوهش |
Peer Review | داوری همتا، داوری تخصصی | Expert Review, Scholarly Assessment | “فرآیند داوری همتا به ارتقای کیفیت مقالات علمی کمک میکند.” | “The peer review process helps improve the quality of scholarly articles.” | فرآیند بررسی مقاله توسط متخصصان همرشته |
Plagiarism | سرقت ادبی، کپیبرداری غیرمجاز | Academic Dishonesty, Copyright Infringement | “سرقت ادبی در نگارش آکادمیک یک تخلف جدی محسوب میشود.” | “Plagiarism is considered a serious offense in academic writing.” | استفاده غیرمجاز از آثار دیگران بدون ذکر منبع |
Proposal | پروپوزال، طرح تحقیق | Research Plan, Project Outline | “پروپوزال، طرح اولیه پژوهش است که قبل از شروع پایاننامه باید تصویب شود.” | “A proposal is a preliminary research plan that must be approved before starting the dissertation.” | طرح اولیه پژوهش |
Publication | انتشار، چاپ مقاله | Release, Dissemination | “انتشار مقاله در یک مجله معتبر، دستاورد مهمی برای پژوهشگران است.” | “Publication of an article in a reputable journal is a significant achievement for researchers.” | فرآیند چاپ و در دسترس قرار گرفتن مقاله |
Qualitative Research | پژوهش کیفی | Non-numerical Research, Interpretive Research | “پژوهش کیفی به بررسی عمیق و تفصیلی پدیدهها میپردازد.” | “Qualitative research delves into the in-depth and detailed examination of phenomena.” | نوعی پژوهش که به بررسی ماهیت و کیفیت پدیدهها میپردازد |
Quantitative Research | پژوهش کمی | Numerical Research, Statistical Research | “پژوهش کمی بر جمعآوری و تحلیل دادههای عددی استوار است.” | “Quantitative research is based on the collection and analysis of numerical data.” | نوعی پژوهش که بر پایه دادههای عددی و آمار است |
References | منابع، فهرست منابع | Bibliography, Works Cited | “بخش منابع باید شامل فهرست کاملی از منابع مورد استفاده در مقاله باشد.” | “The references section should include a complete list of sources cited in the article.” | فهرست منابع استفاده شده در مقاله یا پایاننامه |
Rejection | رد مقاله، ریجکت | Manuscript Dismissal, Non-acceptance | “مقاله شما ممکن است پس از داوری به دلیل عدم انطباق با استانداردهای مجله ریجکت شود.” | “Your manuscript may be rejected after peer review due to not meeting the journal’s standards.” | نتیجه فرآیند داوری منفی |
Research | پژوهش، تحقیق | Investigation, Inquiry, Study | “پژوهش علمی نقش مهمی در توسعه دانش و حل مسائل جامعه دارد.” | “Scientific research plays a crucial role in advancing knowledge and solving societal problems.” | فرآیند نظاممند برای کشف و تولید دانش جدید |
Research Gap | شکاف پژوهشی | Knowledge Gap, Unexplored Area | “شناسایی شکاف پژوهشی، گام مهمی در تدوین پروپوزال است.” | “Identifying a research gap is a crucial step in developing a proposal.” | موضوع یا سوالی که هنوز به اندازه کافی در پژوهشهای پیشین بررسی نشده است |
Research Methodology | روششناسی پژوهش، روش تحقیق | Research Approach, Methodological Framework | “انتخاب روششناسی پژوهش مناسب، به اعتبار و روایی نتایج پژوهش کمک میکند.” | “Choosing an appropriate research methodology enhances the validity and reliability of research findings.” | چارچوب و رویکرد کلی پژوهش |
Research Question | سوال پژوهش | Inquiry Question, Investigative Question | “سوال پژوهش، مسئله اصلی پژوهش را به صورت پرسشی بیان میکند.” | “The research question articulates the core issue of the research in question form.” | سوالی که پژوهش به دنبال پاسخ دادن به آن است |
Research Timeline | برنامه زمانبندی پژوهش | Project Schedule, Work Plan | “برنامه زمانبندی پژوهش باید واقعبینانه و شامل تمامی مراحل پژوهش باشد.” | “The research timeline should be realistic and include all stages of the research process.” | جدول زمانی برای انجام مراحل مختلف پژوهش |
Results | نتایج | Findings, Outcomes, Data Output | “بخش نتایج باید یافتههای اصلی پژوهش را به صورت واضح و دقیق ارائه دهد.” | “The results section should present the main findings of the research clearly and accurately.” | یافتههای حاصل از تحلیل دادهها |
Review Process | فرآیند داوری | Peer Evaluation, Manuscript Assessment | “فرآیند داوری معمولاً شامل بررسی اولیه، داوری تخصصی و تصمیمگیری نهایی است.” | “The review process typically includes initial screening, peer review, and final decision-making.” | مراحل بررسی و ارزیابی مقاله توسط داوران |
Revision | بازنگری، اصلاحات | Manuscript Improvement, Changes | “پس از دریافت بازخورد داوران، مقاله نیاز به بازنگری و اصلاحات دارد.” | “After receiving reviewers’ feedback, the manuscript requires revision and modifications.” | فرآیند اصلاح مقاله بر اساس نظرات داوران |
Scope of Research | دامنه پژوهش | Research Boundaries, Study Limits | “دامنه پژوهش باید به گونهای تعیین شود که امکان بررسی دقیق و عمیق موضوع در زمان و منابع محدود وجود داشته باشد.” | “The scope of research should be defined to allow for thorough and in-depth investigation of the topic within limited time and resources.” | محدوده موضوعی و جغرافیایی پژوهش |
Submit | ارسال مقاله، سابمیت | Manuscript Submission | “پس از اتمام نگارش و ویرایش، مقاله را به مجله مورد نظر سابمیت کنید.” | “After completing writing and editing, submit the manuscript to the target journal.” | فرآیند ارسال مقاله به مجله برای داوری |
Thesis | پایاننامه | Master’s Thesis | “پایاننامه کارشناسی ارشد، نشاندهنده توانایی دانشجو در انجام پژوهش مستقل در سطح تحصیلات تکمیلی است.” | “A master’s thesis demonstrates a student’s ability to conduct independent research at the graduate level.” | پایاننامه مقطع کارشناسی ارشد |
Thesis Statement | گزاره پایاننامه، فرضیه اصلی | Main Argument, Central Claim | “گزاره پایاننامه، ایده اصلی و محوری پژوهش را به صورت خلاصه بیان میکند.” | “The thesis statement concisely presents the main and central idea of the research.” | جمله یا عبارتی که ایده اصلی پژوهش را بیان میکند |
Urgent Proposal Writing | انجام پروپوزال فوری | Expedited Proposal Preparation | “در صورت نیاز به انجام پروپوزال فوری، میتوانید از خدمات موسسات تخصصی استفاده کنید.” | “If you need urgent proposal writing, you can utilize the services of specialized institutions.” | نگارش پروپوزال در زمان کوتاه و با فوریت |
Validity | روایی، اعتبار | Accuracy, Credibility | “روایی و اعتبار ابزارهای جمعآوری دادهها، از جمله عوامل مهم در کیفیت پژوهش است.” | “Validity and reliability of data collection instruments are crucial factors in research quality.” | میزان دقت و صحت ابزارهای پژوهش و نتایج حاصل |
Variable | متغیر | Factor, Element | “در پژوهشهای کمی، متغیرها نقش مهمی در تحلیل دادهها ایفا میکنند.” | “In quantitative research, variables play a significant role in data analysis.” | عاملی که مقدار آن میتواند تغییر کند |
Voice (Active/Passive) | وجه (کنشگر/مجهول) | Grammatical Voice | “در نگارش آکادمیک، استفاده از وجه مجهول در برخی بخشها رایج است، اما استفاده بیش از حد از آن توصیه نمیشود.” | “In academic writing, the passive voice is common in certain sections, but excessive use is not recommended.” | حالت فعل در جمله که نشاندهنده نقش فاعل و مفعول است |
Yoast SEO | یواست سئو | SEO Plugin for WordPress | “برای بهینهسازی محتوای وبسایت برای موتورهای جستجو، میتوانید از افزونه Yoast SEO استفاده کنید.” | “To optimize website content for search engines, you can use the Yoast SEO plugin.” | افزونهای برای بهینهسازی محتوای وبسایت برای سئو |
Research Ethics Board (REB) | هیئت اخلاق پژوهش | Institutional Review Board (IRB), Ethics Committee | “پژوهشهای انسانی قبل از اجرا باید توسط هیئت اخلاق پژوهش دانشگاه تایید شوند.” | “Human research must be approved by the university’s Research Ethics Board (REB) before implementation.” | کمیتهای که جنبههای اخلاقی پژوهش را بررسی میکند |
Open Access | دسترسی آزاد | Unrestricted Access, Free Access | “انتشار مقاله به صورت دسترسی آزاد، امکان دسترسی گستردهتر به یافتههای پژوهش را فراهم میکند.” | “Publishing an article as open access allows for wider access to research findings.” | مدلی از انتشار که دسترسی رایگان به مقالات را فراهم میکند |
Impact | تاثیرگذاری، اثر | Influence, Significance | “پژوهشهای با کیفیت بالا، تاثیرگذاری قابل توجهی بر جامعه علمی و جامعه به طور کلی دارند.” | “High-quality research has a significant impact on the scientific community and society at large.” | میزان اثرگذاری و اهمیت پژوهش |
Peer Review Report | گزارش داوری | Reviewer Comments, Assessment Report | “گزارش داوری، بازخورد داوران در مورد مقاله را ارائه میدهد.” | “The peer review report provides reviewers’ feedback on the manuscript.” | گزارش حاوی نظرات و پیشنهادات داوران |
Response to Reviewers | پاسخ به داوران | Rebuttal Letter, Author Response | “پاسخ به داوران باید به صورت دقیق و مستدل به تمامی نظرات و پیشنهادات داوران پاسخ دهد.” | “The response to reviewers should address all comments and suggestions from reviewers accurately and logically.” | نامهای که نویسنده در آن به نظرات داوران پاسخ میدهد |
Submission Guidelines | دستورالعملهای ارسال مقاله | Author Instructions, Manuscript Preparation Guide | “قبل از سابمیت مقاله، دستورالعملهای ارسال مقاله مجله مورد نظر را به دقت مطالعه کنید.” | “Before manuscript submission, carefully read the submission guidelines of the target journal.” | راهنمای مجله برای آمادهسازی و ارسال مقاله |
Cover Letter | نامه پوششی | Transmittal Letter, Submission Letter | “نامه پوششی همراه مقاله سابمیت شده، اطلاعات مهمی در مورد مقاله و نویسندگان ارائه میدهد.” | “The cover letter accompanying the submitted manuscript provides important information about the article and authors.” | نامهای که همراه مقاله به مجله ارسال میشود |
Revised Manuscript | مقاله بازنگریشده | Amended Manuscript, Updated Paper | “مقاله بازنگریشده باید بر اساس نظرات داوران اصلاح شده باشد.” | “The revised manuscript should have been modified based on reviewers’ comments.” | نسخهای از مقاله که پس از بازنگری و اصلاحات ارسال میشود |
Proofreading | صفحهآرایی نهایی، غلطگیری نهایی | Final Editing, Typesetting Check | “قبل از انتشار نهایی مقاله، صفحهآرایی نهایی و غلطگیری نهایی انجام میشود.” | “Before final publication, proofreading and typesetting checks are performed.” | آخرین مرحله بررسی مقاله قبل از انتشار برای رفع غلطهای تایپی و صفحهآرایی |
Copyright Transfer Agreement | قرارداد انتقال حق نشر | Copyright Assignment Form | “برای انتشار مقاله در برخی مجلات، نویسندگان باید قرارداد انتقال حق نشر را امضا کنند.” | “For publication in some journals, authors must sign a copyright transfer agreement.” | قراردادی که حق نشر مقاله را به مجله منتقل میکند |
Embargo Period | دوره تحریم دسترسی | Access Restriction Period | “برخی مجلات ممکن است پس از انتشار مقاله، دوره تحریم دسترسی به آن را اعمال کنند.” | “Some journals may impose an embargo period on articles after publication, restricting access.” | دورهای که دسترسی به مقاله پس از انتشار محدود است |
Early Access | دسترسی زودهنگام | Advance Publication, Online First | “برخی مجلات، مقالات پذیرفته شده را به صورت دسترسی زودهنگام قبل از انتشار نسخه نهایی منتشر میکنند.” | “Some journals publish accepted articles as early access before the final version is released.” | انتشار آنلاین مقاله قبل از چاپ نهایی در شماره مجله |
Retraction | پسگیری مقاله، بازپسگیری مقاله | Article Withdrawal, Paper Recall | “در صورت بروز تخلفات جدی علمی، مجله ممکن است مقاله را پس بگیرد.” | “In case of serious scientific misconduct, the journal may retract the article.” | فرآیند حذف مقاله منتشر شده از مجله به دلیل مشکلات جدی |
Corrigendum | تصحیحنامه | Erratum, Correction Notice | “در صورت وجود اشتباهات جزئی در مقاله منتشر شده، مجله ممکن است تصحیحنامه منتشر کند.” | “If minor errors are found in a published article, the journal may publish a corrigendum.” | اطلاعیه رسمی برای اصلاح اشتباهات جزئی در مقاله منتشر شده |
Expression of Concern | ابراز نگرانی | Editorial Note of Concern | “در صورت بروز نگرانی در مورد اعتبار مقاله منتشر شده، مجله ممکن است ابراز نگرانی منتشر کند.” | “If concerns arise about the validity of a published article, the journal may publish an expression of concern.” | اطلاعیه رسمی مجله برای اعلام نگرانی در مورد یک مقاله |
Predatory Journals | مجلات غارتگر، مجلات جعلی | Deceptive Journals, Fake Journals | “پژوهشگران باید از ارسال مقالات خود به مجلات غارتگر که فاقد فرآیند داوری معتبر هستند، اجتناب کنند.” | “Researchers should avoid submitting their articles to predatory journals that lack a credible peer review process.” | مجلاتی که با هدف کسب سود و بدون رعایت استانداردهای علمی عمل میکنند |
Open Science | علم باز | Transparent Science, Collaborative Science | “جنبش علم باز بر شفافیت، دسترسی آزاد به دادهها و روشهای پژوهش و همکاری علمی تاکید دارد.” | “The open science movement emphasizes transparency, open access to data and research methods, and scientific collaboration.” | رویکردی به پژوهش علمی که بر شفافیت و دسترسی آزاد تاکید دارد |
Preprint | پیشچاپ | Pre-publication Manuscript, Working Paper | “قرار دادن مقاله به صورت پیشچاپ در سرورهای پیشچاپ، امکان دسترسی سریعتر به یافتههای پژوهش را فراهم میکند.” | “Posting an article as a preprint on preprint servers allows for faster access to research findings.” | نسخه اولیه مقاله قبل از داوری و انتشار رسمی |
Postprint | پسچاپ | Accepted Manuscript, Author Accepted Manuscript (AAM) | “برخی از مجلات به نویسندگان اجازه میدهند نسخه پسچاپ مقاله خود را در مخازن دسترسی آزاد قرار دهند.” | “Some journals allow authors to deposit the postprint version of their article in open access repositories.” | نسخه نهایی مقاله پس از پذیرش و قبل از صفحهآرایی نهایی مجله |
Double-Blind Review | داوری دوسویه ناشناس | Anonymous Peer Review | “در داوری دوسویه ناشناس، هویت نویسندگان و داوران برای یکدیگر فاش نمیشود.” | “In double-blind review, the identities of authors and reviewers are concealed from each other.” | نوعی داوری که در آن هویت نویسنده و داور ناشناس است |
Single-Blind Review | داوری یکسویه ناشناس | Author-Anonymous Review | “در داوری یکسویه ناشناس، هویت نویسندگان برای داوران فاش است، اما هویت داوران برای نویسندگان ناشناس میماند.” | “In single-blind review, the identities of authors are known to reviewers, but reviewers’ identities remain anonymous to authors.” | نوعی داوری که در آن هویت داور ناشناس است |
Open Peer Review | داوری آشکار | Transparent Peer Review | “در داوری آشکار، هویت نویسندگان و داوران برای یکدیگر فاش است و گزارشهای داوری نیز به صورت عمومی منتشر میشود.” | “In open peer review, the identities of authors and reviewers are disclosed to each other, and review reports are also publicly published.” | نوعی داوری که در آن هویت داور و نویسنده و گزارش داوری آشکار است |
Impact Statement | بیانیه تاثیرگذاری | Significance Statement, Contribution Summary | “بیانیه تاثیرگذاری باید به طور خلاصه اهمیت و نوآوری پژوهش را برای جامعه علمی و جامعه به طور کلی بیان کند.” | “The impact statement should briefly describe the significance and innovation of the research for the scientific community and society at large.” | بخشی از مقاله که تاثیرات و اهمیت پژوهش را توضیح میدهد |
Graphical Abstract | چکیده تصویری | Visual Abstract, Image Abstract | “چکیده تصویری، خلاصهای بصری از مقاله است که به جذب مخاطبان بیشتر کمک میکند.” | “A graphical abstract is a visual summary of the article that helps attract a wider audience.” | چکیده مقاله که به صورت تصویر طراحی میشود |
Keywords Research | تحقیق کلمات کلیدی | Keyword Analysis, Terminology Research | “تحقیق کلمات کلیدی به انتخاب بهترین واژگان کلیدی برای مقالات و محتوای وبسایت کمک میکند.” | “Keywords research helps in selecting the best keywords for articles and website content.” | فرآیند یافتن کلمات کلیدی مناسب برای محتوا |
Permalink | پیوند یکتا | Persistent Link, Stable URL | “برای ارجاع پایدار به صفحات وب، از پیوند یکتا استفاده کنید.” | “Use permalinks for persistent referencing of web pages.” | آدرس ثابت و دائمی یک صفحه وب |
Meta Description | فراداده توضیحات | Search Snippet Description | “فراداده توضیحات، خلاصهای کوتاه از محتوای صفحه است که در نتایج جستجو نمایش داده میشود.” | “The meta description is a short summary of the page content that is displayed in search results.” | توضیحات کوتاه زیر عنوان صفحه در نتایج جستجو |
Meta Title | فراداده عنوان | Title Tag, Page Title | “فراداده عنوان، عنوان صفحه است که در تب مرورگر و نتایج جستجو نمایش داده میشود.” | “The meta title is the title of the page that is displayed in the browser tab and search results.” | عنوان صفحه که در نتایج جستجو و تب مرورگر نمایش داده میشود |
Yoast SEO | یواست سئو | WordPress SEO Plugin | “افزونه Yoast SEO به بهینهسازی محتوای وبسایت برای موتورهای جستجو کمک میکند.” | “The Yoast SEO plugin helps optimize website content for search engines.” | افزونه سئو برای وردپرس |
Call to Action (CTA) | فراخوان عمل | Action Prompt, Engagement Invitation | “در انتهای مقالات وبسایت، از فراخوان عمل برای تشویق کاربران به تعامل بیشتر استفاده کنید.” | “At the end of website articles, use a call to action to encourage users to further engagement.” | عبارتی که کاربر را به انجام عمل خاصی دعوت میکند |
Helpful Content | محتوای مفید | User-Centric Content, Valuable Information | “الگوریتم Helpful Content گوگل بر ارائه محتوای مفید و ارزشمند برای کاربران تاکید دارد.” | “Google’s Helpful Content algorithm emphasizes providing useful and valuable content for users.” | محتوایی که به نیازهای کاربران پاسخ میدهد و برای آنها ارزش ایجاد میکند |
Algorithm | الگوریتم | Computational Procedure, Step-by-step Process | “الگوریتمهای موتورهای جستجو، رتبهبندی صفحات وب را بر اساس معیارهای مختلف تعیین میکنند.” | “Search engine algorithms determine the ranking of web pages based on various criteria.” | مجموعهای از دستورالعملها برای حل مسئله یا انجام یک کار |
Search Engine Optimization (SEO) | بهینهسازی موتور جستجو، سئو | Website Ranking Optimization | “بهینهسازی موتور جستجو (SEO) به بهبود رتبه وبسایت در نتایج جستجو کمک میکند.” | “Search Engine Optimization (SEO) helps improve a website’s ranking in search results.” | فرآیند بهبود رتبه وبسایت در نتایج جستجو |
Keywords | کلمات کلیدی | Search Terms, Focus Keywords | “انتخاب کلمات کلیدی مناسب، به جذب مخاطبان هدف به وبسایت کمک میکند.” | “Choosing appropriate keywords helps attract the target audience to the website.” | کلماتی که کاربران برای جستجو در موتورهای جستجو استفاده میکنند |
Long-tail Keywords | کلمات کلیدی طولانی | Specific Keywords, Phrase Keywords | “استفاده از کلمات کلیدی طولانی، به جذب مخاطبان باintent جستجوی دقیقتر کمک میکند.” | “Using long-tail keywords helps attract audiences with more specific search intent.” | عبارات کلیدی بلندتر و خاصتر |
Search Intent | هدف جستجو | User Intent, Query Purpose | “درک هدف جستجوی کاربران، به تولید محتوای مرتبط و جذاب کمک میکند.” | “Understanding user search intent helps in creating relevant and engaging content.” | هدف کاربر از جستجو در موتورهای جستجو |
Content is King | محتوا پادشاه است | Content Primacy, Content Importance | “در دنیای دیجیتال مارکتینگ، ‘محتوا پادشاه است’ و کیفیت محتوا حرف اول را میزند.” | “In the world of digital marketing, ‘content is king,’ and content quality is paramount.” | شعاری که بر اهمیت محتوا در بازاریابی دیجیتال تاکید دارد |
Evergreen Content | محتوای همیشه سبز | Timeless Content, Durable Content | “تولید محتوای همیشه سبز، به جذب مخاطبان در بلندمدت کمک میکند.” | “Creating evergreen content helps attract audiences in the long term.” | محتوایی که همواره актуально و برای مدت طولانی ارزش دارد |
Pillar Content | محتوای اصلی، محتوای ستون | Cornerstone Content, Foundation Content | “محتوای اصلی وبسایت، پایهای برای سایر محتواها و استراتژی سئو است.” | “Pillar content serves as a foundation for other content and SEO strategy.” | محتوای جامع و اساسی در مورد یک موضوع کلیدی |
Topic Cluster | خوشه موضوعی | Content Cluster, Thematic Grouping | “سازماندهی محتوا در قالب خوشههای موضوعی، به بهبود سئو و تجربه کاربری کمک میکند.” | “Organizing content in topic clusters helps improve SEO and user experience.” | مجموعهای از محتواهای مرتبط با یک موضوع اصلی |
Keyword Density | چگالی کلمه کلیدی | Keyword Frequency, Term Repetition | “رعایت چگالی کلمه کلیدی مناسب، به بهینهسازی محتوا برای سئو کمک میکند.” | “Maintaining appropriate keyword density helps optimize content for SEO.” | تعداد دفعات تکرار کلمه کلیدی در متن |
Link Building | لینکسازی | Inbound Linking, Backlink Acquisition | “لینکسازی با وبسایتهای معتبر، به بهبود اعتبار و رتبه وبسایت کمک میکند.” | “Link building with reputable websites helps improve website authority and ranking.” | فرآیند کسب لینک از وبسایتهای دیگر |
Search Engine Results Page (SERP) | صفحه نتایج موتور جستجو | Search Results Listing | “صفحه نتایج موتور جستجو (SERP) شامل لیستی از لینکها به صفحات وب مرتبط با جستجوی کاربر است.” | “The Search Engine Results Page (SERP) contains a list of links to web pages relevant to the user’s search query.” | صفحهای که موتور جستجو پس از جستجوی کاربر نمایش میدهد |
Call to Value (CTV) | فراخوان ارزش | Value Proposition Prompt | “به جای فراخوان عمل صرف، استفاده از فراخوان ارزش، بر ارزش پیشنهادی برای کاربر تاکید میکند و ترغیبکنندهتر است.” | “Instead of a mere call to action, using a call to value emphasizes the value proposition for the user and is more persuasive.” | عبارتی که ارزش پیشنهادی را به کاربر یادآوری کرده و او را به تعامل دعوت میکند |
Storytelling in Research | داستانسرایی در پژوهش | Narrative Approach in Research | “استفاده از داستانسرایی در ارائه یافتههای پژوهش، میتواند جذابیت و تاثیرگذاری آن را افزایش دهد.” | “Using storytelling in presenting research findings can enhance their appeal and impact.” | رویکردی برای ارائه پژوهش به صورت روایی و جذاب |
Visual Communication in Academia | ارتباط بصری در محیط آکادمیک | Academic Visuals, Visual Aids in Research | “استفاده از ارتباط بصری، مانند اینفوگرافیک و نمودار، به درک بهتر و سریعتر مفاهیم پیچیده کمک میکند.” | “Using visual communication, such as infographics and charts, helps in better and faster understanding of complex concepts.” | استفاده از عناصر بصری در ارائه پژوهش و نگارش آکادمیک |
Academic Tone | لحن آکادمیک | Scholarly Style, Formal Tone | “نگارش آکادمیک نیازمند لحن رسمی، دقیق و عینی است.” | “Academic writing requires a formal, precise, and objective tone.” | سبک نگارش رسمی و علمی |
Jargon | اصطلاحات تخصصی (مخفف) | Technical Terminology, Specialized Vocabulary | “استفاده بیش از حد از اصطلاحات تخصصی (Jargon) ممکن است درک مطلب را برای مخاطبان غیرمتخصص دشوار کند.” | “Excessive use of jargon may make understanding difficult for non-specialist audiences.” | واژگان تخصصی و فنی یک حوزه خاص |
Lay Summary | خلاصه غیرتخصصی | Plain Language Summary, Public Summary | “ارائه خلاصه غیرتخصصی از مقاله علمی، امکان دسترسی عموم مردم به یافتههای پژوهش را فراهم میکند.” | “Providing a lay summary of a scientific article allows for broader public access to research findings.” | خلاصهای از مقاله علمی به زبان ساده و قابل فهم برای عموم |
Predatory Publishing | نشر غارتگرانه | Deceptive Publishing Practices | “نشر غارتگرانه، تهدیدی جدی برای اعتبار و یکپارچگی پژوهشهای علمی است.” | “Predatory publishing is a serious threat to the credibility and integrity of scientific research.” | مدل کسبوکار غیر اخلاقی در نشر علمی |
Research Integrity | یکپارچگی پژوهش، امانتداری پژوهش | Scholarly Honesty, Research Ethics Compliance | “رعایت یکپارچگی پژوهش، از اصول اساسی پژوهش علمی است.” | “Maintaining research integrity is a fundamental principle of scientific research.” | رعایت اصول اخلاقی و استانداردهای علمی در پژوهش |
Scholarly Communication | ارتباطات علمی | Academic Discourse, Science Communication | “ارتباطات علمی، فرآیند به اشتراکگذاری و تبادل یافتههای پژوهشی در جامعه علمی است.” | “Scholarly communication is the process of sharing and exchanging research findings within the scientific community.” | فرآیند انتقال و تبادل دانش علمی |
Reproducibility | قابلیت بازتولید | Replicability, Repeatability | “قابلیت بازتولید پژوهش، از معیارهای مهم اعتبار و روایی پژوهشهای علمی است.” | “Reproducibility of research is a crucial criterion for the validity and reliability of scientific research.” | امکان تکرار پژوهش و دستیابی به نتایج مشابه |
Open Data | دادههای باز | Publicly Available Data, Accessible Data | “جنبش دادههای باز، بر دسترسی آزاد و اشتراکگذاری دادههای پژوهشی تاکید دارد.” | “The open data movement emphasizes open access and sharing of research data.” | دادههای پژوهشی که به صورت عمومی در دسترس هستند |
Pre-registration | پیش ثبتنام | Registered Reports, Preregistration of Studies | “پیش ثبتنام پژوهش، به افزایش شفافیت و اعتبار پژوهشهای علمی کمک میکند.” | “Pre-registration of research helps enhance the transparency and credibility of scientific research.” | ثبت طرح پژوهش قبل از شروع جمعآوری دادهها |
Registered Reports | گزارشهای ثبتشده | Preregistered Studies, Registered Clinical Trials | “فرمت گزارشهای ثبتشده، بر اساس طرح پژوهش پیش ثبتنام شده و بدون توجه به نتایج، منتشر میشوند.” | “Registered reports are published based on the preregistered research design, regardless of the results.” | نوعی از مقالات که بر اساس طرح پژوهش و نه نتایج، داوری و منتشر میشوند |
FAIR Data Principles | اصول دادههای FAIR | Findable, Accessible, Interoperable, Reusable Data | “اصول دادههای FAIR، راهنمایی برای مدیریت و اشتراکگذاری دادههای پژوهشی به صورت قابل دسترس، قابل فهم و قابل استفاده مجدد هستند.” | “The FAIR Data Principles provide guidelines for managing and sharing research data in a Findable, Accessible, Interoperable, and Reusable manner.” | مجموعهای از اصول برای مدیریت و اشتراکگذاری دادههای پژوهشی |
ORCID ID | شناسه ORCID | Open Researcher and Contributor ID | “شناسه ORCID، یک شناسه یکتا برای پژوهشگران است که به تمایز آنها از یکدیگر کمک میکند.” | “ORCID ID is a unique identifier for researchers that helps distinguish them from each other.” | شناسه دیجیتال یکتای پژوهشگران |
ResearchGate | ریسرچگیت | Social Networking Site for Researchers | “ریسرچگیت، یک شبکه اجتماعی آنلاین برای پژوهشگران است که امکان به اشتراکگذاری مقالات و ارتباط با سایر پژوهشگران را فراهم میکند.” | “ResearchGate is an online social networking site for researchers that allows for sharing articles and connecting with other researchers.” | شبکه اجتماعی آنلاین برای پژوهشگران |
Academia.edu | آکادمیا.edu | Social Networking Site for Academics | “آکادمیا.edu، یک پلتفرم آنلاین برای به اشتراکگذاری مقالات و پروفایلهای آکادمیک است.” | “Academia.edu is an online platform for sharing articles and academic profiles.” | پلتفرم آنلاین برای اشتراکگذاری مقالات و پروفایلهای آکادمیک |
Google Scholar | گوگل اسکالر | Scholarly Literature Search Engine | “گوگل اسکالر، یک موتور جستجوی تخصصی برای یافتن مقالات علمی و منابع آکادمیک است.” | “Google Scholar is a specialized search engine for finding scholarly articles and academic resources.” | موتور جستجوی تخصصی برای منابع علمی |
Web of Science | وب آو ساینس | Citation Database, Scholarly Database | “وب آو ساینس، یک پایگاه داده استنادی معتبر است که امکان جستجو و ارزیابی مقالات علمی را فراهم میکند.” | “Web of Science is a reputable citation database that allows for searching and evaluating scholarly articles.” | پایگاه داده استنادی مقالات علمی |
Scopus | اسکوپوس | Citation Database, Abstract and Citation Database | “اسکوپوس، یکی دیگر از پایگاههای داده استنادی معتبر است که پوشش گستردهای از مقالات علمی را ارائه میدهد.” | “Scopus is another reputable citation database that provides broad coverage of scholarly articles.” | پایگاه داده استنادی مقالات علمی با پوشش گسترده |
PubMed | پابمد | Biomedical Literature Database | “پابمد، پایگاه داده تخصصی مقالات حوزه پزشکی و علوم زیستی است.” | “PubMed is a specialized database for articles in the field of medicine and life sciences.” | پایگاه داده تخصصی مقالات پزشکی و علوم زیستی |
IEEE Xplore | آی تریپل ای اکسپلور | Engineering and Computer Science Digital Library | “آی تریپل ای اکسپلور، کتابخانه دیجیتال مقالات مهندسی و علوم کامپیوتر است.” | “IEEE Xplore is a digital library of engineering and computer science articles.” | کتابخانه دیجیتال مقالات مهندسی و علوم کامپیوتر |
ACM Digital Library | ای سی ام دیجیتال لایبرری | Computer Science Digital Library | “ای سی ام دیجیتال لایبرری، کتابخانه دیجیتال مقالات علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات است.” | “ACM Digital Library is a digital library of computer science and information technology articles.” | کتابخانه دیجیتال مقالات علوم کامپیوتر و فناوری اطلاعات |
DOI Resolver | حلکننده DOI | DOI Lookup Tool | “با استفاده از حلکننده DOI میتوانید به مقاله مورد نظر با وارد کردن DOI آن دسترسی پیدا کنید.” | “Using a DOI resolver, you can access the desired article by entering its DOI.” | ابزاری برای یافتن مقاله با استفاده از DOI |
Citation Management Software | نرمافزار مدیریت منابع | Reference Manager, Bibliographic Software | “نرمافزارهای مدیریت منابع مانند EndNote و Zotero به سازماندهی و استناددهی منابع کمک میکنند.” | “Citation management software such as EndNote and Zotero helps organize and cite sources.” | نرمافزارهایی برای مدیریت و استناددهی به منابع |
Reference Style | سبک ارجاعدهی | Citation Format, Bibliographic Style | “انتخاب سبک ارجاعدهی مناسب، به یکپارچگی و خوانایی فهرست منابع کمک میکند.” | “Choosing an appropriate reference style contributes to the consistency and readability of the reference list.” | فرمت استاندارد برای ارجاع به منابع |
APA Style | سبک APA | American Psychological Association Style | “سبک APA یکی از رایجترین سبکهای ارجاعدهی در علوم اجتماعی و رفتاری است.” | “APA style is one of the most common citation styles in the social and behavioral sciences.” | سبک ارجاعدهی انجمن روانشناسی آمریکا |
MLA Style | سبک MLA | Modern Language Association Style | “سبک MLA بیشتر در حوزههای علوم انسانی و هنر استفاده میشود.” | “MLA style is primarily used in the humanities and arts.” | سبک ارجاعدهی انجمن زبان مدرن |
Chicago Style | سبک شیکاگو | Turabian Style | “سبک شیکاگو، یک سبک ارجاعدهی جامع است که در حوزههای مختلف علمی کاربرد دارد.” | “Chicago style is a comprehensive citation style used in various academic fields.” | سبک ارجاعدهی دانشگاه شیکاگو |
Vancouver Style | سبک ونکوور | Author-Number Citation Style | “سبک ونکوور بیشتر در حوزههای پزشکی و علوم زیستی استفاده میشود.” | “Vancouver style is mainly used in the fields of medicine and life sciences.” | سبک ارجاعدهی عددی که بیشتر در علوم پزشکی استفاده میشود |
Impact Factor Quartile | چارک ضریب تاثیر | Journal Ranking Quartile | “مجلات با چارک ضریب تاثیر Q1، در بالاترین رتبه از نظر اعتبار و کیفیت قرار دارند.” | “Journals with an impact factor quartile of Q1 are ranked highest in terms of prestige and quality.” | دستهبندی مجلات بر اساس ضریب تاثیر به چهار گروه (چارک) |
CiteScore | سایتاسکور | Scopus Citation Metric | “سایتاسکور، یکی از معیارهای سنجش اعتبار مجلات در پایگاه داده اسکوپوس است.” | “CiteScore is a metric for assessing journal prestige in the Scopus database.” | شاخصی برای سنجش اعتبار مجلات در اسکوپوس |
h-index | شاخص اچ | Hirsch Index | “شاخص اچ، معیاری برای سنجش تاثیرگذاری پژوهشگران و مجلات است.” | “The h-index is a metric for assessing the impact of researchers and journals.” | شاخصی برای سنجش همزمان کمیت و کیفیت مقالات منتشر شده |
i10-index | شاخص آی-10 | Google Scholar Citation Metric | “شاخص آی-10 در گوگل اسکالر، تعداد مقالات یک نویسنده که حداقل 10 بار به آنها استناد شده است را نشان میدهد.” | “The i10-index in Google Scholar shows the number of publications an author has with at least 10 citations.” | شاخصی در گوگل اسکالر برای سنجش تعداد مقالات پر استناد |
Altmetrics | آلتمتریکس | Alternative Metrics, Social Media Metrics | “آلتمتریکس، معیارهای جایگزین برای سنجش تاثیرگذاری پژوهشها در فضای آنلاین و شبکههای اجتماعی هستند.” | “Altmetrics are alternative metrics for assessing the impact of research in the online space and social media.” | معیارهای جایگزین برای سنجش تاثیرگذاری پژوهش فراتر از استنادهای علمی سنتی |
Predatory Conferences | کنفرانسهای غارتگر | Deceptive Conferences, Fake Conferences | “پژوهشگران باید از شرکت در کنفرانسهای غارتگر که فاقد فرآیند داوری معتبر هستند، اجتناب کنند.” | “Researchers should avoid participating in predatory conferences that lack a credible peer review process.” | کنفرانسهایی که با هدف کسب سود و بدون رعایت استانداردهای علمی برگزار میشوند |
Conference Proceedings | مجموعه مقالات کنفرانس | Conference Publications, Meeting Abstracts | “مجموعه مقالات کنفرانس، شامل مقالات ارائه شده در یک کنفرانس علمی است.” | “Conference proceedings contain the articles presented at a scientific conference.” | مجموعه مقالات منتشر شده از کنفرانس |
Call for Papers (CFP) | فراخوان مقاله | Paper Submission Invitation | “فراخوان مقاله، اطلاعیهای است که مجلات و کنفرانسها برای دعوت از پژوهشگران برای ارسال مقاله منتشر میکنند.” | “A call for papers (CFP) is an announcement by journals and conferences inviting researchers to submit articles.” | اطلاعیه دعوت به ارسال مقاله |
Impact Case Study | مطالعه موردی تاثیرگذاری | Real-world Impact Example | “مطالعه موردی تاثیرگذاری، نمونهای از کاربرد و تاثیر پژوهش در دنیای واقعی را نشان میدهد.” | “An impact case study demonstrates an example of the real-world application and impact of research.” | نمونهای از تاثیرات عملی پژوهش در جامعه |
Knowledge Translation | انتقال دانش | Research Dissemination, Knowledge Mobilization | “انتقال دانش، فرآیند به اشتراکگذاری یافتههای پژوهش با مخاطبان غیرمتخصص و استفاده از آنها در عمل است.” | “Knowledge translation is the process of sharing research findings with non-specialist audiences and applying them in practice.” | فرآیند تبدیل یافتههای پژوهش به دانش کاربردی و قابل استفاده برای عموم |
Public Engagement with Research | مشارکت عمومی در پژوهش | Citizen Science, Community Engagement | “مشارکت عمومی در پژوهش، به تعامل پژوهشگران با عموم مردم و مشارکت آنها در فرآیند پژوهش اشاره دارد.” | “Public engagement with research refers to the interaction of researchers with the general public and their participation in the research process.” | مشارکت عموم مردم در فرآیند پژوهش علمی |
Research Data Management (RDM) | مدیریت دادههای پژوهشی | Data Curation, Data Stewardship | “مدیریت دادههای پژوهشی، شامل سازماندهی، مستندسازی، ذخیرهسازی و اشتراکگذاری دادههای پژوهشی است.” | “Research Data Management (RDM) involves organizing, documenting, storing, and sharing research data.” | فرآیند مدیریت دادههای پژوهشی در طول چرخه عمر پژوهش |
Data Repository | مخزن داده | Data Archive, Dataverse | “مخازن داده، پلتفرمهای آنلاین برای ذخیرهسازی و اشتراکگذاری دادههای پژوهشی هستند.” | “Data repositories are online platforms for storing and sharing research data.” | مکانهای آنلاین برای ذخیره و اشتراکگذاری دادههای پژوهشی |
Open Educational Resources (OER) | منابع آموزشی باز | Freely Accessible Educational Materials | “منابع آموزشی باز، مواد آموزشی هستند که به صورت رایگان و با مجوزهای باز در دسترس عموم قرار دارند.” | “Open Educational Resources (OER) are educational materials that are freely available to the public under open licenses.” | منابع آموزشی رایگان و قابل دسترس برای عموم |
Creative Commons License | مجوز Creative Commons | Open Copyright License | “مجوز Creative Commons، مجموعهای از مجوزهای حقوقی است که به اشتراکگذاری و استفاده مجدد از آثار خلاقانه را تسهیل میکند.” | “Creative Commons licenses are a set of legal licenses that facilitate the sharing and reuse of creative works.” | مجموعهای از مجوزهای حقوقی برای اشتراکگذاری آثار خلاقانه |
Pre-analysis Plan (PAP) | طرح پیش از تحلیل | Analysis Plan, Statistical Analysis Plan | “تهیه طرح پیش از تحلیل، به افزایش شفافیت و اعتبار پژوهشهای کمی کمک میکند.” | “Developing a pre-analysis plan helps enhance the transparency and credibility of quantitative research.” | طرح تفصیلی برای تحلیل دادهها که قبل از جمعآوری دادهها تهیه میشود |
Reproducible Research | پژوهش بازتولیدپذیر | Replicable Research, Transparent Research | “هدف پژوهش بازتولیدپذیر، ارائه پژوهشی است که نتایج آن توسط دیگران قابل تایید و تکرار باشد.” | “The goal of reproducible research is to provide research whose results can be verified and replicated by others.” | پژوهشی که فرآیند و نتایج آن به گونهای مستند شدهاند که قابل تکرار توسط دیگران باشد |
Meta-analysis | فراتحلیل | Systematic Review of Multiple Studies | “فراتحلیل، روشی برای ترکیب نتایج چندین مطالعه در مورد یک موضوع خاص است.” | “Meta-analysis is a method for combining the results of multiple studies on a specific topic.” | روشی برای ترکیب و تحلیل نتایج مطالعات متعدد |
Systematic Review | مرور نظاممند | Comprehensive Literature Review | “مرور نظاممند، نوعی مرور جامع و سازمانیافته از ادبیات پژوهشی در مورد یک موضوع خاص است.” | “A systematic review is a comprehensive and systematic review of the research literature on a specific topic.” | نوعی مرور ادبیات که با روشی نظاممند و جامع انجام میشود |
Protocol (Research) | پروتکل پژوهش | Study Protocol, Research Plan | “پروتکل پژوهش، سند تفصیلی است که تمامی مراحل و جنبههای پژوهش را مشخص میکند.” | “The research protocol is a detailed document that specifies all stages and aspects of the research.” | سند تفصیلی طرح پژوهش |
Randomized Controlled Trial (RCT) | کارآزمایی بالینی تصادفیشده | Clinical Trial, Experimental Study | “کارآزمایی بالینی تصادفیشده، یکی از قویترین روشهای پژوهش کمی برای بررسی اثربخشی مداخلات درمانی است.” | “A randomized controlled trial (RCT) is one of the strongest quantitative research methods for examining the effectiveness of therapeutic interventions.” | نوعی مطالعه تجربی برای بررسی اثربخشی یک مداخله |
Cohort Study | مطالعه کوهورت | Longitudinal Study, Panel Study | “مطالعه کوهورت، نوعی مطالعه مشاهدهای است که گروهی از افراد را در طول زمان دنبال میکند.” | “A cohort study is a type of observational study that follows a group of individuals over time.” | نوعی مطالعه مشاهدهای طولی |
Case-Control Study | مطالعه مورد-شاهدی | Retrospective Study, Case-Referent Study | “مطالعه مورد-شاهدی، نوعی مطالعه مشاهدهای است که به مقایسه گروههای مورد و شاهد برای شناسایی عوامل خطر میپردازد.” | “A case-control study is a type of observational study that compares case and control groups to identify risk factors.” | نوعی مطالعه مشاهدهای مقایسهای |
Cross-Sectional Study | مطالعه مقطعی | Prevalence Study, Survey Study | “مطالعه مقطعی، نوعی مطالعه مشاهدهای است که دادهها را در یک نقطه زمانی جمعآوری میکند.” | “A cross-sectional study is a type of observational study that collects data at a single point in time.” | نوعی مطالعه مشاهدهای که دادهها را در یک زمان جمعآوری میکند |
Longitudinal Study | مطالعه طولی | Cohort Study, Panel Study | “مطالعه طولی، نوعی مطالعه مشاهدهای است که دادهها را در طول زمان و در چندین نوبت جمعآوری میکند.” | “A longitudinal study is a type of observational study that collects data over time at multiple points.” | نوعی مطالعه مشاهدهای که دادهها را در طول زمان جمعآوری میکند |
Systematic Review and Meta-analysis (SRMA) | مرور نظاممند و فراتحلیل | Evidence Synthesis, Meta-analysis of Systematic Reviews | “مرور نظاممند و فراتحلیل، قویترین نوع پژوهش ثانویه برای جمعبندی شواهد علمی در مورد یک موضوع خاص است.” | “Systematic review and meta-analysis (SRMA) is the strongest type of secondary research for summarizing scientific evidence on a specific topic.” | ترکیبی از مرور نظاممند و فراتحلیل برای جمعبندی قویترین شواهد علمی |
Mixed Methods Research | پژوهش ترکیبی | Multi-method Research, Integrated Research | “پژوهش ترکیبی، از ترکیب روشهای کمی و کیفی برای پاسخ دادن به سوالات پژوهش استفاده میکند.” | “Mixed methods research uses a combination of quantitative and qualitative methods to answer research questions.” | ترکیبی از روشهای کمی و کیفی در یک پژوهش |
Triangulation | مثلثسازی | Methodological Triangulation, Data Triangulation | “مثلثسازی، استفاده از چند روش یا منبع داده برای تایید و تقویت یافتههای پژوهش است.” | “Triangulation is the use of multiple methods or data sources to validate and strengthen research findings.” | استفاده از چند روش یا منبع داده برای افزایش اعتبار پژوهش |
Saturation (Data) | اشباع (دادهها) | Data Redundancy, Informational Redundancy | “در پژوهشهای کیفی، اشباع دادهها به نقطهای اشاره دارد که جمعآوری دادههای بیشتر، اطلاعات جدیدی به پژوهش اضافه نمیکند.” | “In qualitative research, data saturation refers to the point where collecting more data does not add new information to the research.” | نقطهای در پژوهش کیفی که جمعآوری دادههای بیشتر، اطلاعات جدیدی ارائه نمیدهد |
Thematic Analysis | تحلیل مضمون | Content Analysis, Qualitative Data Analysis | “تحلیل مضمون، روشی رایج برای تحلیل دادههای کیفی است که به شناسایی و تفسیر الگوها و مضامین در دادهها میپردازد.” | “Thematic analysis is a common method for analyzing qualitative data that focuses on identifying and interpreting patterns and themes in the data.” | روشی برای تحلیل دادههای کیفی و شناسایی مضامین اصلی |
Grounded Theory | نظریه مبنایی | Inductive Theory Development | “نظریه مبنایی، رویکردی پژوهشی است که هدف آن، توسعه نظریه از دل دادههای کیفی است.” | “Grounded theory is a research approach that aims to develop theory from qualitative data.” | رویکردی برای توسعه نظریه از طریق تحلیل دادههای کیفی |
Phenomenology | پدیدارشناسی | Experiential Research, Interpretive Phenomenological Analysis (IPA) | “پدیدارشناسی، رویکردی پژوهشی است که به بررسی تجربه زیسته افراد از یک پدیده خاص میپردازد.” | “Phenomenology is a research approach that examines the lived experiences of individuals regarding a specific phenomenon.” | رویکردی برای بررسی تجربه زیسته افراد |
Ethnography | مردمنگاری | Cultural Research, Fieldwork | “مردمنگاری، رویکردی پژوهشی است که به مطالعه فرهنگ و رفتار یک گروه اجتماعی در محیط طبیعی آنها میپردازد.” | “Ethnography is a research approach that studies the culture and behavior of a social group in their natural setting.” | رویکردی برای مطالعه فرهنگ و رفتار گروههای اجتماعی |
Case Study | مطالعه موردی | In-depth Investigation, Single-Case Analysis | “مطالعه موردی، بررسی عمیق و تفصیلی یک مورد خاص (فرد، گروه، سازمان، رویداد) است.” | “A case study is an in-depth and detailed investigation of a specific case (individual, group, organization, event).” | بررسی عمیق و تفصیلی یک مورد خاص |
Narrative Research | پژوهش روایتی | Story-based Research, Biographical Research | “پژوهش روایتی، به بررسی داستانها و روایتهای افراد برای درک تجربیات و دیدگاههای آنها میپردازد.” | “Narrative research examines stories and narratives of individuals to understand their experiences and perspectives.” | رویکردی برای بررسی داستانها و روایتهای افراد |
Action Research | پژوهش کنشمحور | Participatory Action Research (PAR) | “پژوهش کنشمحور، رویکردی است که هدف آن، حل مسائل عملی در یک محیط خاص از طریق مشارکت ذینفعان است.” | “Action research is an approach that aims to solve practical problems in a specific setting through the participation of stakeholders.” | رویکردی برای حل مسائل عملی از طریق مشارکت ذینفعان |
Mixed Methods Approach | رویکرد روشهای ترکیبی | Integrated Approach, Multi-strategy Approach | “رویکرد روشهای ترکیبی، به محققان امکان میدهد تا از نقاط قوت روشهای کمی و کیفی به طور همزمان بهرهمند شوند.” | “A mixed methods approach allows researchers to benefit from the strengths of both quantitative and qualitative methods simultaneously.” | استفاده همزمان از روشهای کمی و کیفی در یک پژوهش |
Triangulation of Methods | مثلثسازی روشها | Methodological Convergence, Cross-Validation | “مثلثسازی روشها، استفاده از روشهای مختلف جمعآوری دادهها برای بررسی یک پدیده است.” | “Triangulation of methods is the use of different data collection methods to examine a phenomenon.” | استفاده از چند روش جمعآوری دادهها برای افزایش اعتبار پژوهش |
Triangulation of Data Sources | مثلثسازی منابع داده | Data Source Convergence, Multiple Data Sources | “مثلثسازی منابع داده، استفاده از منابع داده مختلف برای بررسی یک پدیده است.” | “Triangulation of data sources is the use of different data sources to examine a phenomenon.” | استفاده از چند منبع داده برای افزایش اعتبار پژوهش |
Reflexivity | بازتابندگی | Researcher Positionality, Self-Awareness | “بازتابندگی در پژوهش کیفی، به فرآیند خودآگاهی پژوهشگر از تاثیرات خود بر فرآیند پژوهش اشاره دارد.” | “Reflexivity in qualitative research refers to the researcher’s self-awareness of their influence on the research process.” | خودآگاهی پژوهشگر از تاثیرات خود بر پژوهش |
Epistemology | معرفتشناسی | Theory of Knowledge, Ways of Knowing | “معرفتشناسی، شاخهای از فلسفه است که به بررسی ماهیت، منابع و اعتبار دانش میپردازد.” | “Epistemology is a branch of philosophy that examines the nature, sources, and validity of knowledge.” | شاخهای از فلسفه که به ماهیت دانش میپردازد |
Ontology | هستیشناسی | Theory of Being, Nature of Reality | “هستیشناسی، شاخهای از فلسفه است که به بررسی ماهیت وجود و واقعیت میپردازد.” | “Ontology is a branch of philosophy that examines the nature of being and reality.” | شاخهای از فلسفه که به ماهیت وجود میپردازد |
Paradigm (Research) | پارادایم پژوهش | Research Worldview, Philosophical Stance | “پارادایم پژوهش، چارچوب فلسفی و نظری است که پژوهشگر برای انجام پژوهش خود انتخاب میکند.” | “A research paradigm is the philosophical and theoretical framework that a researcher chooses for conducting their research.” | چارچوب فلسفی و نظری پژوهش |
Positivism | پوزیتیویسم | Scientific Empiricism, Objectivism | “پوزیتیویسم، پارادایمی است که بر عینیت، اندازهگیری و آزمون فرضیهها تاکید دارد.” | “Positivism is a paradigm that emphasizes objectivity, measurement, and hypothesis testing.” | پارادایم پژوهشی که بر عینیت و روشهای کمی تاکید دارد |
Interpretivism | تفسیرگرایی | Constructivism, Subjectivism | “تفسیرگرایی، پارادایمی است که بر درک و تفسیر معانی و تجربیات انسانی تاکید دارد.” | “Interpretivism is a paradigm that emphasizes understanding and interpreting meanings and human experiences.” | پارادایم پژوهشی که بر تفسیر و روشهای کیفی تاکید دارد |
Critical Theory | نظریه انتقادی | Social Critique, Emancipatory Research | “نظریه انتقادی، پارادایمی است که هدف آن، نقد ساختارهای قدرت و ایجاد تغییرات اجتماعی است.” | “Critical theory is a paradigm that aims to critique power structures and bring about social change.” | پارادایم پژوهشی که بر نقد اجتماعی و تغییر تاکید دارد |
Pragmatism | پراگماتیسم | Practical Approach, Mixed Methods Philosophy | “پراگماتیسم، پارادایمی است که بر کاربردی بودن و حل مسئله در پژوهش تاکید دارد و از روشهای ترکیبی استفاده میکند.” | “Pragmatism is a paradigm that emphasizes practicality and problem-solving in research and utilizes mixed methods.” | پارادایم پژوهشی که بر کاربردی بودن و روشهای ترکیبی تاکید دارد |
Constructivism | ساختگرایی | Social Constructionism, Interpretivism | “ساختگرایی، پارادایمی است که بر این باور است که دانش و واقعیت، توسط افراد و در تعاملات اجتماعی ساخته میشوند.” | “Constructivism is a paradigm that believes that knowledge and reality are constructed by individuals and in social interactions.” | پارادایم پژوهشی که بر ساخت اجتماعی دانش تاکید دارد |
Inductive Reasoning | استدلال استقرایی | Bottom-up Reasoning, Data-driven Approach | “استدلال استقرایی، از مشاهدات جزئی به نتایج کلی میرسد.” | “Inductive reasoning moves from specific observations to general conclusions.” | نوعی استدلال که از جز به کل میرسد |
Deductive Reasoning | استدلال قیاسی | Top-down Reasoning, Theory-driven Approach | “استدلال قیاسی، از اصول کلی به نتایج جزئی میرسد.” | “Deductive reasoning moves from general principles to specific conclusions.” | نوعی استدلال که از کل به جز میرسد |
Null Hypothesis | فرضیه صفر | No-Effect Hypothesis, Default Hypothesis | “فرضیه صفر، فرضیهای است که بیان میکند هیچ رابطهای بین متغیرها وجود ندارد.” | “The null hypothesis is a hypothesis that states there is no relationship between variables.” | فرضیهای که عدم وجود رابطه بین متغیرها را بیان میکند |
Alternative Hypothesis | فرضیه مقابل، فرضیه تحقیق | Research Hypothesis, Experimental Hypothesis | “فرضیه مقابل، فرضیهای است که بیان میکند رابطه معناداری بین متغیرها وجود دارد.” | “The alternative hypothesis is a hypothesis that states there is a significant relationship between variables.” | فرضیهای که وجود رابطه بین متغیرها را بیان میکند |
P-value | مقدار p | Probability Value, Significance Level | “مقدار p، احتمال رد فرضیه صفر در صورتی که فرضیه صفر درست باشد را نشان میدهد.” | “The p-value indicates the probability of rejecting the null hypothesis if the null hypothesis is true.” | شاخصی آماری برای سنجش معناداری نتایج |
Statistical Significance | معناداری آماری | Significance Level, Statistical Importance | “معناداری آماری به این معنی است که نتایج پژوهش به احتمال زیاد ناشی از شانس نیستند.” | “Statistical significance means that research results are unlikely to be due to chance.” | میزان اطمینان از عدم تصادفی بودن نتایج |
Confidence Interval (CI) | بازه اطمینان | Margin of Error, Uncertainty Range | “بازه اطمینان، محدودهای از مقادیر است که با احتمال مشخص، مقدار واقعی پارامتر جامعه در آن قرار دارد.” | “The confidence interval is a range of values within which the true population parameter is likely to lie with a certain probability.” | محدودهای از مقادیر که مقدار واقعی جامعه آماری در آن قرار دارد |
Effect Size | اندازه اثر | Magnitude of Effect, Practical Significance | “اندازه اثر، میزان بزرگی و اهمیت عملی یک اثر یا رابطه را نشان میدهد.” | “Effect size indicates the magnitude and practical significance of an effect or relationship.” | میزان بزرگی و اهمیت عملی یک یافته پژوهشی |
Power (Statistical) | توان آزمون آماری | Statistical Power, Sensitivity | “توان آزمون آماری، احتمال رد صحیح فرضیه صفر در صورتی که فرضیه مقابل درست باشد را نشان میدهد.” | “Statistical power indicates the probability of correctly rejecting the null hypothesis when the alternative hypothesis is true.” | احتمال رد صحیح فرضیه صفر |
Type I Error | خطای نوع اول | False Positive, Alpha Error | “خطای نوع اول، رد اشتباه فرضیه صفر در صورتی که فرضیه صفر درست باشد است.” | “Type I error is the incorrect rejection of the null hypothesis when the null hypothesis is true.” | رد اشتباه فرضیه صفر |
Type II Error | خطای نوع دوم | False Negative, Beta Error | “خطای نوع دوم، عدم رد اشتباه فرضیه صفر در صورتی که فرضیه صفر نادرست باشد است.” | “Type II error is the failure to reject the null hypothesis when the null hypothesis is false.” | عدم رد اشتباه فرضیه صفر |
Sample Size | حجم نمونه | Number of Participants, Study Population | “حجم نمونه مناسب، به اعتبار و تعمیمپذیری نتایج پژوهش کمک میکند.” | “Appropriate sample size contributes to the validity and generalizability of research results.” | تعداد افراد یا واحدهای مورد مطالعه در پژوهش |
Sampling Method | روش نمونهگیری | Sample Selection Technique | “انتخاب روش نمونهگیری مناسب، به نمایندگی نمونه از جامعه آماری کمک میکند.” | “Choosing an appropriate sampling method helps ensure the representativeness of the sample to the population.” | روش انتخاب نمونه از جامعه آماری |
Random Sampling | نمونهگیری تصادفی | Probability Sampling, Chance Selection | “نمونهگیری تصادفی، روشی است که در آن تمامی افراد جامعه آماری شانس برابر برای انتخاب شدن به عنوان نمونه را دارند.” | “Random sampling is a method in which all individuals in the population have an equal chance of being selected as a sample.” | روشی که در آن انتخاب نمونه بر اساس شانس و تصادف است |
Convenience Sampling | نمونهگیری در دسترس | Non-probability Sampling, Opportunity Sampling | “نمونهگیری در دسترس، روشی است که در آن نمونه از افراد در دسترس و داوطلب انتخاب میشود.” | “Convenience sampling is a method in which the sample is selected from individuals who are readily available and willing to participate.” | روشی که در آن نمونه از افراد در دسترس انتخاب میشود |
Snowball Sampling | نمونهگیری گلوله برفی | Chain Referral Sampling, Network Sampling | “نمونهگیری گلوله برفی، روشی است که در آن از شرکتکنندگان اولیه خواسته میشود تا سایر افراد واجد شرایط را معرفی کنند.” | “Snowball sampling is a method in which initial participants are asked to refer other eligible individuals.” | روشی که در آن نمونه از طریق شبکههای اجتماعی و معرفی افراد گسترش مییابد |
Purposive Sampling | نمونهگیری هدفمند | Judgmental Sampling, Selective Sampling | “نمونهگیری هدفمند، روشی است که در آن نمونه بر اساس قضاوت پژوهشگر و به منظور دستیابی به اطلاعات خاص انتخاب میشود.” | “Purposive sampling is a method in which the sample is selected based on the researcher’s judgment to obtain specific information.” | روشی که در آن نمونه بر اساس اهداف پژوهش انتخاب میشود |
Statistical Power Analysis | تحلیل توان آماری | Power Calculation, Sample Size Estimation | “تحلیل توان آماری، به تعیین حجم نمونه مناسب برای دستیابی به توان آماری کافی کمک میکند.” | “Statistical power analysis helps determine the appropriate sample size to achieve sufficient statistical power.” | روشی برای تعیین حجم نمونه مناسب |
Effect Size (Cohen’s d, Pearson’s r) | اندازه اثر (d کوهن، r پیرسون) | Standardized Effect Measures | “d کوهن و r پیرسون، از شاخصهای رایج برای سنجش اندازه اثر در پژوهشهای کمی هستند.” | “Cohen’s d and Pearson’s r are common indices for measuring effect size in quantitative research.” | شاخصهای آماری برای سنجش اندازه اثر |
Confidence Level | سطح اطمینان | Certainty Level, Probability Level | “سطح اطمینان 95% به این معنی است که اگر پژوهش 100 بار تکرار شود، در 95 مورد از آنها بازه اطمینان شامل مقدار واقعی جامعه خواهد بود.” | “A 95% confidence level means that if the research is repeated 100 times, the confidence interval will contain the true population value in 95 of them.” | میزان اطمینان از نتایج پژوهش |
Significance Level (Alpha) | سطح معناداری (آلفا) | Alpha Level, Type I Error Rate | “سطح معناداری آلفا (معمولاً 0.05)، حداکثر احتمال مجاز برای خطای نوع اول را تعیین میکند.” | “The significance level alpha (typically 0.05) determines the maximum permissible probability for Type I error.” | حداکثر احتمال مجاز برای خطای نوع اول |
Beta (β) | بتا | Type II Error Rate, False Negative Rate | “بتا (β)، احتمال خطای نوع دوم را نشان میدهد.” | “Beta (β) indicates the probability of Type II error.” | احتمال خطای نوع دوم |
Power (1-β) | توان (1-بتا) | Statistical Power, Sensitivity | “توان آزمون آماری (1-بتا)، احتمال رد صحیح فرضیه صفر را نشان میدهد.” | “Statistical power (1-β) indicates the probability of correctly rejecting the null hypothesis.” | احتمال رد صحیح فرضیه صفر |
Type I Error Rate | نرخ خطای نوع اول | Alpha Level, False Positive Rate | “نرخ خطای نوع اول (آلفا)، احتمال رد اشتباه فرضیه صفر است.” | “Type I error rate (alpha) is the probability of incorrectly rejecting the null hypothesis.” | احتمال رد اشتباه فرضیه صفر |
Type II Error Rate | نرخ خطای نوع دوم | Beta Level, False Negative Rate | “نرخ خطای نوع دوم (بتا)، احتمال عدم رد اشتباه فرضیه صفر است.” | “Type II error rate (beta) is the probability of incorrectly failing to reject the null hypothesis.” | احتمال عدم رد اشتباه فرضیه صفر |
Statistical Tests (t-test, ANOVA, Chi-Square) | آزمونهای آماری (تی-تست، آنووا، کای-دو) | Hypothesis Tests, Significance Tests | “آزمونهای آماری مختلفی برای تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها وجود دارد، مانند تی-تست، آنووا و کای-دو.” | “Various statistical tests exist for data analysis and hypothesis testing, such as t-tests, ANOVA, and Chi-square.” | روشهای آماری برای آزمون فرضیهها |
Regression Analysis | تحلیل رگرسیون | Prediction Analysis, Relationship Modeling | “تحلیل رگرسیون، روشی آماری برای بررسی رابطه بین متغیرها و پیشبینی یک متغیر بر اساس متغیرهای دیگر است.” | “Regression analysis is a statistical method for examining the relationship between variables and predicting one variable based on others.” | روشی برای بررسی رابطه بین متغیرها |
Correlation Analysis | تحلیل همبستگی | Relationship Strength Analysis | “تحلیل همبستگی، روشی آماری برای سنجش میزان و جهت رابطه بین دو متغیر است.” | “Correlation analysis is a statistical method for measuring the strength and direction of the relationship between two variables.” | روشی برای سنجش رابطه بین دو متغیر |
Factor Analysis | تحلیل عاملی | Dimension Reduction, Latent Variable Analysis | “تحلیل عاملی، روشی آماری برای شناسایی عوامل پنهان و کاهش ابعاد دادهها است.” | “Factor analysis is a statistical method for identifying latent factors and reducing data dimensionality.” | روشی برای شناسایی عوامل پنهان در دادهها |
Cluster Analysis | تحلیل خوشهای | Grouping Analysis, Segmentation Analysis | “تحلیل خوشهای، روشی آماری برای گروهبندی دادهها بر اساس شباهتهای آنها است.” | “Cluster analysis is a statistical method for grouping data based on their similarities.” | روشی برای گروهبندی دادهها |
Content Analysis (Qualitative) | تحلیل محتوا (کیفی) | Textual Analysis, Interpretive Analysis | “تحلیل محتوای کیفی، روشی برای تحلیل سیستماتیک محتوای متون و مصاحبهها است.” | “Qualitative content analysis is a method for systematic analysis of the content of texts and interviews.” | روشی برای تحلیل دادههای متنی و کیفی |
Thematic Analysis (Qualitative) | تحلیل مضمون (کیفی) | Pattern Identification, Theme Extraction | “تحلیل مضمون کیفی، روشی برای شناسایی و تفسیر مضامین و الگوهای تکرارشونده در دادههای کیفی است.” | “Qualitative thematic analysis is a method for identifying and interpreting themes and recurring patterns in qualitative data.” | روشی برای شناسایی و تفسیر مضامین در دادههای کیفی |
Grounded Theory Analysis | تحلیل نظریه مبنایی | Inductive Coding, Constant Comparative Method | “تحلیل نظریه مبنایی، روشی سیستماتیک برای توسعه نظریه از دل دادههای کیفی است.” | “Grounded theory analysis is a systematic method for developing theory from qualitative data.” | روشی برای توسعه نظریه از دادههای کیفی |
Discourse Analysis | تحلیل گفتمان | Language Analysis, Textual Interpretation | “تحلیل گفتمان، روشی برای بررسی نقش زبان در ساخت و بازتولید معانی و قدرت در جوامع است.” | “Discourse analysis is a method for examining the role of language in constructing and reproducing meanings and power in societies.” | روشی برای تحلیل زبان و گفتار در متن و زمینه اجتماعی |
Narrative Analysis | تحلیل روایت | Story Analysis, Biographical Interpretation | “تحلیل روایت، روشی برای بررسی ساختار، محتوا و کارکردهای روایتها و داستانهای افراد است.” | “Narrative analysis is a method for examining the structure, content, and functions of narratives and stories of individuals.” | روشی برای تحلیل داستانها و روایتهای افراد |
Phenomenological Analysis | تحلیل پدیدارشناسانه | Experiential Interpretation, Lived Experience Analysis | “تحلیل پدیدارشناسانه، روشی برای درک و تفسیر تجربه زیسته افراد از یک پدیده خاص است.” | “Phenomenological analysis is a method for understanding and interpreting the lived experiences of individuals regarding a specific phenomenon.” | روشی برای تحلیل تجربه زیسته افراد |
Ethnographic Analysis | تحلیل مردمنگارانه | Cultural Interpretation, Field Note Analysis | “تحلیل مردمنگارانه، روشی برای تفسیر دادههای مردمنگاری و درک فرهنگ و رفتار یک گروه اجتماعی است.” | “Ethnographic analysis is a method for interpreting ethnographic data and understanding the culture and behavior of a social group.” | روشی برای تحلیل دادههای مردمنگاری |
Case Study Analysis | تحلیل مطالعه موردی | In-depth Case Interpretation | “تحلیل مطالعه موردی، روشی برای بررسی عمیق و تفصیلی دادههای مربوط به یک مورد خاص است.” | “Case study analysis is a method for in-depth and detailed examination of data related to a specific case.” | روشی برای تحلیل دادههای مطالعه موردی |
Action Research Analysis | تحلیل پژوهش کنشمحور | Participatory Data Interpretation | “تحلیل پژوهش کنشمحور، روشی برای تحلیل دادهها با مشارکت ذینفعان و به منظور حل مسائل عملی است.” | “Action research analysis is a method for analyzing data with the participation of stakeholders and for the purpose of solving practical problems.” | روشی برای تحلیل دادههای پژوهش کنشمحور با مشارکت ذینفعان |
Mixed Methods Data Analysis | تحلیل دادههای روشهای ترکیبی | Integrated Data Analysis, Convergent Analysis | “تحلیل دادههای روشهای ترکیبی، روشی برای ترکیب و ادغام دادههای کمی و کیفی به منظور دستیابی به درک جامعتر از پدیده مورد بررسی است.” | “Mixed methods data analysis is a method for combining and integrating quantitative and qualitative data to achieve a more comprehensive understanding of the phenomenon under study.” | روشی برای ترکیب و تحلیل دادههای کمی و کیفی |
Triangulation Analysis | تحلیل مثلثسازی | Convergent Validation, Cross-Method Comparison | “تحلیل مثلثسازی، روشی برای مقایسه و ترکیب یافتههای حاصل از روشها یا منابع داده مختلف به منظور افزایش اعتبار پژوهش است.” | “Triangulation analysis is a method for comparing and combining findings from different methods or data sources to enhance research validity.” | روشی برای ترکیب و مقایسه یافتههای حاصل از روشها یا منابع داده مختلف |
Reflexive Thematic Analysis | تحلیل مضمون بازتابی | Researcher-Informed Thematic Analysis | “تحلیل مضمون بازتابی، نوعی از تحلیل مضمون است که بر نقش فعال و بازتابنده پژوهشگر در فرآیند تحلیل تاکید دارد.” | “Reflexive thematic analysis is a type of thematic analysis that emphasizes the active and reflexive role of the researcher in the analysis process.” | نوعی از تحلیل مضمون که بر نقش پژوهشگر در تحلیل تاکید دارد |
Interpretive Phenomenological Analysis (IPA) | تحلیل پدیدارشناسانه تفسیری | Idiographic Analysis, In-depth Experiential Analysis | “تحلیل پدیدارشناسانه تفسیری (IPA)، رویکردی خاص برای تحلیل پدیدارشناسانه است که بر تفسیر عمیق تجربیات فردی تاکید دارد.” | “Interpretive Phenomenological Analysis (IPA) is a specific approach to phenomenological analysis that emphasizes in-depth interpretation of individual experiences.” | رویکردی خاص برای تحلیل پدیدارشناسانه با تمرکز بر تفسیر عمیق تجربیات فردی |
Critical Discourse Analysis (CDA) | تحلیل گفتمان انتقادی | Power-Focused Discourse Analysis | “تحلیل گفتمان انتقادی (CDA)، رویکردی برای تحلیل گفتمان است که بر نقش قدرت و ایدئولوژی در شکلدهی گفتمانها تاکید دارد.” | “Critical Discourse Analysis (CDA) is an approach to discourse analysis that emphasizes the role of power and ideology in shaping discourses.” | رویکردی برای تحلیل گفتمان با تمرکز بر قدرت و ایدئولوژی |
Narrative Inquiry | پرسشگری روایتی | Story-based Inquiry, Narrative Approach to Research | “پرسشگری روایتی، رویکردی پژوهشی است که از روایتها و داستانهای افراد به عنوان منبع اصلی دادهها استفاده میکند.” | “Narrative inquiry is a research approach that uses narratives and stories of individuals as the primary source of data.” | رویکردی پژوهشی که از روایتها به عنوان منبع اصلی دادهها استفاده میکند |
Action Research Cycle | چرخه پژوهش کنشمحور | Iterative Action Research Process | “چرخه پژوهش کنشمحور، فرآیندی تکرارشونده است که شامل مراحل برنامهریزی، اقدام، مشاهده و بازاندیشی است.” | “The action research cycle is an iterative process that includes stages of planning, acting, observing, and reflecting.” | فرآیند تکرارشونده پژوهش کنشمحور |
Participatory Action Research (PAR) | پژوهش کنشمحور مشارکتی | Collaborative Action Research, Community-Based Participatory Research (CBPR) | “پژوهش کنشمحور مشارکتی (PAR)، رویکردی است که بر مشارکت فعال ذینفعان در تمامی مراحل پژوهش تاکید دارد.” | “Participatory Action Research (PAR) is an approach that emphasizes the active participation of stakeholders in all stages of the research.” | رویکردی پژوهشی که بر مشارکت فعال ذینفعان تاکید دارد |
Mixed Methods Data Integration | ادغام دادههای روشهای ترکیبی | Data Convergence, Data Synthesis | “ادغام دادههای روشهای ترکیبی، فرآیند ترکیب و ادغام یافتههای کمی و کیفی برای دستیابی به درک جامعتر است.” | “Mixed methods data integration is the process of combining and merging quantitative and qualitative findings to achieve a more comprehensive understanding.” | فرآیند ترکیب دادههای کمی و کیفی در پژوهشهای ترکیبی |
Sequential Explanatory Design | طرح متوالی توضیحی | Quantitative-Qualitative Design | “طرح متوالی توضیحی، نوعی طرح پژوهش ترکیبی است که در آن ابتدا دادههای کمی جمعآوری و تحلیل میشوند و سپس دادههای کیفی برای توضیح و تفسیر نتایج کمی جمعآوری میشوند.” | “Sequential explanatory design is a type of mixed methods research design in which quantitative data are collected and analyzed first, followed by qualitative data to explain and interpret the quantitative results.” | نوعی طرح پژوهش ترکیبی که ابتدا کمی و سپس کیفی انجام میشود |
Sequential Exploratory Design | طرح متوالی اکتشافی | Qualitative-Quantitative Design | “طرح متوالی اکتشافی، نوعی طرح پژوهش ترکیبی است که در آن ابتدا دادههای کیفی جمعآوری و تحلیل میشوند و سپس دادههای کمی برای تعمیم و تایید یافتههای کیفی جمعآوری میشوند.” | “Sequential exploratory design is a type of mixed methods research design in which qualitative data are collected and analyzed first, followed by quantitative data to generalize and confirm the qualitative findings.” | نوعی طرح پژوهش ترکیبی که ابتدا کیفی و سپس کمی انجام میشود |
Convergent Parallel Design | طرح همزمان همگرا | Concurrent Design, Triangulation Design | “طرح همزمان همگرا، نوعی طرح پژوهش ترکیبی است که در آن دادههای کمی و کیفی به طور همزمان جمعآوری و تحلیل میشوند و سپس یافتهها برای همگرایی و تایید متقابل مقایسه میشوند.” | “Convergent parallel design is a type of mixed methods research design in which quantitative and qualitative data are collected and analyzed concurrently, and then the findings are compared for convergence and cross-validation.” | نوعی طرح پژوهش ترکیبی که دادههای کمی و کیفی همزمان جمعآوری میشوند |
Embedded Design | طرح تو در تو | Nested Design, Integrated Design | “طرح تو در تو، نوعی طرح پژوهش ترکیبی است که در آن یک روش (کمی یا کیفی) به عنوان روش اصلی و روش دیگر به عنوان روش فرعی در دل روش اصلی به کار میرود.” | “Embedded design is a type of mixed methods research design in which one method (quantitative or qualitative) is used as the primary method, and the other method is embedded within the primary method as a secondary method.” | نوعی طرح پژوهش ترکیبی که یک روش در دل روش دیگر قرار میگیرد |
Transformative Design | طرح تحولآفرین | Social Justice Design, Advocacy Design | “طرح تحولآفرین، نوعی طرح پژوهش ترکیبی است که هدف آن، ایجاد تغییرات اجتماعی و بهبود شرایط گروههای marginalized است.” | “Transformative design is a type of mixed methods research design that aims to create social change and improve the conditions of marginalized groups.” | نوعی طرح پژوهش ترکیبی با هدف تغییرات اجتماعی |
Multiphase Design | طرح چندمرحلهای | Sequential Mixed Methods Design, Phased Design | “طرح چندمرحلهای، نوعی طرح پژوهش ترکیبی است که شامل چندین مرحله متوالی از جمعآوری و تحلیل دادههای کمی و کیفی است.” | “Multiphase design is a type of mixed methods research design that involves multiple sequential phases of quantitative and qualitative data collection and analysis.” | نوعی طرح پژوهش ترکیبی با مراحل متوالی کمی و کیفی |
Intervention Research | پژوهش مداخلهای | Action-Oriented Research, Program Evaluation | “پژوهش مداخلهای، نوعی پژوهش است که به بررسی اثربخشی یک مداخله یا برنامه در دنیای واقعی میپردازد.” | “Intervention research is a type of research that examines the effectiveness of an intervention or program in the real world.” | پژوهشی که اثربخشی یک مداخله را بررسی میکند |
Implementation Research | پژوهش پیادهسازی | Translation Research, Dissemination and Implementation Research (D&I) | “پژوهش پیادهسازی، نوعی پژوهش است که به بررسی فرآیند پیادهسازی و پذیرش مداخلات و برنامههای مبتنی بر شواهد در عمل میپردازد.” | “Implementation research is a type of research that examines the process of implementing and adopting evidence-based interventions and programs in practice.” | پژوهشی که فرآیند پیادهسازی مداخلات را بررسی میکند |
Community-Based Participatory Research (CBPR) | پژوهش مشارکتی مبتنی بر جامعه | Community-Engaged Research, Collaborative Research | “پژوهش مشارکتی مبتنی بر جامعه (CBPR)، رویکردی است که بر مشارکت فعال جوامع محلی در تمامی مراحل پژوهش تاکید دارد.” | “Community-Based Participatory Research (CBPR) is an approach that emphasizes the active participation of community members in all stages of the research.” | رویکردی پژوهشی که بر مشارکت جوامع محلی تاکید دارد |
Participatory Research | پژوهش مشارکتی | Collaborative Inquiry, Co-research | “پژوهش مشارکتی، رویکردی است که بر مشارکت فعال ذینفعان در فرآیند پژوهش تاکید دارد.” | “Participatory research is an approach that emphasizes the active participation of stakeholders in the research process.” | رویکردی پژوهشی که بر مشارکت ذینفعان تاکید دارد |
Action Learning | یادگیری کنشمدار | Reflective Practice, Experiential Learning | “یادگیری کنشمدار، رویکردی است که از طریق تجربه عملی و بازاندیشی، به یادگیری و بهبود عمل میپردازد.” | “Action learning is an approach that focuses on learning and improving practice through practical experience and reflection.” | رویکردی برای یادگیری از طریق تجربه عملی و بازاندیشی |
Design-Based Research (DBR) | پژوهش مبتنی بر طراحی | Development Research, Iterative Design | “پژوهش مبتنی بر طراحی (DBR)، رویکردی است که به طراحی، توسعه و ارزیابی مداخلات آموزشی و فناوری در محیطهای واقعی میپردازد.” | “Design-Based Research (DBR) is an approach that focuses on designing, developing, and evaluating educational and technological interventions in real-world settings.” | رویکردی برای طراحی و ارزیابی مداخلات آموزشی و فناوری |
Formative Evaluation | ارزیابی تکوینی | Process Evaluation, Improvement-Focused Evaluation | “ارزیابی تکوینی، نوعی ارزیابی است که به منظور بهبود و اصلاح یک برنامه یا مداخله در طول فرآیند اجرا انجام میشود.” | “Formative evaluation is a type of evaluation that is conducted to improve and refine a program or intervention during its implementation.” | نوعی ارزیابی برای بهبود و اصلاح برنامهها در حین اجرا |
Summative Evaluation | ارزیابی تراکمی | Outcome Evaluation, Impact Assessment | “ارزیابی تراکمی، نوعی ارزیابی است که به منظور سنجش اثربخشی نهایی و پیامدهای یک برنامه یا مداخله پس از اتمام اجرا انجام میشود.” | “Summative evaluation is a type of evaluation that is conducted to assess the final effectiveness and outcomes of a program or intervention after its completion.” | نوعی ارزیابی برای سنجش اثربخشی نهایی برنامهها پس از اتمام اجرا |
Needs Assessment | نیازسنجی | Needs Analysis, Gap Analysis | “نیازسنجی، فرآیندی برای شناسایی و تحلیل نیازها و مشکلات یک جامعه یا گروه هدف است.” | “Needs assessment is a process for identifying and analyzing the needs and problems of a community or target group.” | فرآیندی برای شناسایی و تحلیل نیازها |
Logic Model | مدل منطقی | Program Theory, Theory of Change | “مدل منطقی، نموداری است که روابط منطقی بین ورودیها، فعالیتها، خروجیها، پیامدها و تاثیرات یک برنامه یا مداخله را نشان میدهد.” | “A logic model is a diagram that illustrates the logical relationships between inputs, activities, outputs, outcomes, and impacts of a program or intervention.” | نموداری برای نشان دادن روابط منطقی اجزای یک برنامه |
Theory of Change | نظریه تغییر | Program Logic, Impact Pathway | “نظریه تغییر، شرحی از فرآیند تغییر مورد انتظار در اثر یک برنامه یا مداخله است.” | “Theory of change is a description of the expected change process resulting from a program or intervention.” | شرحی از فرآیند تغییر مورد انتظار در اثر یک برنامه |
Impact Pathway | مسیر تاثیرگذاری | Causal Pathway, Results Chain | “مسیر تاثیرگذاری، زنجیرهای از رویدادها است که نشان میدهد چگونه ورودیها و فعالیتهای یک برنامه به پیامدها و تاثیرات نهایی منجر میشوند.” | “An impact pathway is a chain of events that shows how the inputs and activities of a program lead to the final outcomes and impacts.” | زنجیرهای از رویدادها که مسیر رسیدن به تاثیرات را نشان میدهد |
Outcome Mapping | نقشهبرداری پیامد | Results Mapping, Outcome Harvesting | “نقشهبرداری پیامد، روشی برای پایش و ارزیابی پیامدهای یک برنامه یا مداخله است که بر تغییرات رفتاری و اجتماعی تمرکز دارد.” | “Outcome mapping is a method for monitoring and evaluating the outcomes of a program or intervention that focuses on behavioral and social changes.” | روشی برای پایش و ارزیابی پیامدهای برنامهها با تمرکز بر تغییرات رفتاری |
Most Significant Change (MSC) | مهمترین تغییر | Significant Impact Story, Qualitative Impact Assessment | “روش مهمترین تغییر (MSC)، رویکردی مشارکتی برای ارزیابی تاثیرات برنامهها است که بر جمعآوری و تحلیل داستانهای تغییرات مهم از دیدگاه ذینفعان تمرکز دارد.” | “The Most Significant Change (MSC) method is a participatory approach to impact evaluation that focuses on collecting and analyzing stories of significant changes from the perspective of stakeholders.” | روشی مشارکتی برای ارزیابی تاثیرات برنامهها با تمرکز بر داستانهای تغییر |
Qualitative Comparative Analysis (QCA) | تحلیل مقایسهای کیفی | Set-Theoretic Analysis, Configurational Analysis | “تحلیل مقایسهای کیفی (QCA)، روشی برای تحلیل دادههای کیفی به منظور شناسایی ترکیب شرایطی که منجر به یک پیامد خاص میشوند است.” | “Qualitative Comparative Analysis (QCA) is a method for analyzing qualitative data to identify the combination of conditions that lead to a specific outcome.” | روشی برای تحلیل دادههای کیفی و شناسایی ترکیبات علّی |
Fuzzy-Set Qualitative Comparative Analysis (fsQCA) | تحلیل مقایسهای کیفی مجموعههای فازی | Fuzzy QCA, Set-Theoretic Methods | “تحلیل مقایسهای کیفی مجموعههای فازی (fsQCA)، توسعهای از QCA است که امکان تحلیل متغیرهای کمی و کیفی را به صورت همزمان فراهم میکند.” | “Fuzzy-set Qualitative Comparative Analysis (fsQCA) is an extension of QCA that allows for the simultaneous analysis of quantitative and qualitative variables.” | توسعهای از QCA برای تحلیل متغیرهای کمی و کیفی |
Boolean Algebra | جبر بولی | Logical Algebra, Binary Algebra | “جبر بولی، مبنای ریاضیاتی روش تحلیل مقایسهای کیفی (QCA) است.” | “Boolean algebra is the mathematical foundation of Qualitative Comparative Analysis (QCA).” | سیستم ریاضیاتی برای عملیات منطقی و مجموعهها |
Truth Table | جدول درستی | Configuration Table, Case Matrix | “جدول درستی، ابزاری کلیدی در تحلیل مقایسهای کیفی (QCA) است که ترکیبات مختلف شرایط و پیامدها را نشان میدهد.” | “A truth table is a key tool in Qualitative Comparative Analysis (QCA) that shows different combinations of conditions and outcomes.” | جدولی برای نمایش ترکیبات شرایط و پیامدها در QCA |
Calibration (QCA) | کالیبراسیون (QCA) | Set Membership Scoring, Fuzzy Set Scaling | “کالیبراسیون در QCA، فرآیند تبدیل دادههای کمی و کیفی به نمرههای عضویت در مجموعههای فازی است.” | “Calibration in QCA is the process of converting quantitative and qualitative data into set membership scores in fuzzy sets.” | فرآیند تبدیل دادهها به نمرههای عضویت در مجموعههای فازی در QCA |
Necessity (QCA) | ضرورت (QCA) | Necessary Condition, Required Condition | “در QCA، شرط ضروری، شرطی است که برای وقوع یک پیامد، همواره باید حضور داشته باشد.” | “In QCA, a necessary condition is a condition that must always be present for an outcome to occur.” | شرطی که برای وقوع پیامد همواره لازم است |
Sufficiency (QCA) | کفایت (QCA) | Sufficient Condition, Enough Condition | “در QCA، شرط کافی، شرطی است که به تنهایی برای وقوع یک پیامد کافی است، اما ممکن است شرایط جایگزین دیگری نیز وجود داشته باشند.” | “In QCA, a sufficient condition is a condition that is enough on its own for an outcome to occur, but there may be other alternative conditions.” | شرطی که به تنهایی برای وقوع پیامد کافی است |
Coverage (QCA) | پوشش (QCA) | Empirical Relevance, Proportion of Outcome Explained | “پوشش در QCA، میزان توضیحدهندگی یک ترکیب شرطی برای پیامد مورد نظر را نشان میدهد.” | “Coverage in QCA indicates the extent to which a combination of conditions explains the outcome of interest.” | میزان توضیحدهندگی یک ترکیب شرطی برای پیامد |
Consistency (QCA) | سازگاری (QCA) | Set-Theoretic Coherence, Degree of Fit | “سازگاری در QCA، میزان انطباق موارد مشاهده شده با یک ترکیب شرطی را نشان میدهد.” | “Consistency in QCA indicates the degree to which observed cases conform to a combination of conditions.” | میزان انطباق موارد مشاهده شده با یک ترکیب شرطی |
Qualitative Data Analysis Software (QDAS) | نرمافزار تحلیل دادههای کیفی | Computer-Assisted Qualitative Data Analysis Software (CAQDAS) | “نرمافزارهای تحلیل دادههای کیفی مانند NVivo و MAXQDA به سازماندهی و تحلیل دادههای کیفی کمک میکنند.” | “Qualitative Data Analysis Software (QDAS) such as NVivo and MAXQDA helps organize and analyze qualitative data.” | نرمافزارهایی برای تحلیل دادههای کیفی |
NVivo | انویوو | QDAS Software, Qualitative Analysis Tool | “NVivo، یکی از پرکاربردترین نرمافزارهای تحلیل دادههای کیفی است.” | “NVivo is one of the most widely used qualitative data analysis software packages.” | نرمافزار تخصصی تحلیل دادههای کیفی |
MAXQDA | مکسکیودیای | QDAS Software, Mixed Methods Analysis Tool | “MAXQDA، نرمافزاری قدرتمند برای تحلیل دادههای کیفی و روشهای ترکیبی است.” | “MAXQDA is a powerful software for qualitative and mixed methods data analysis.” | نرمافزار تخصصی تحلیل دادههای کیفی و روشهای ترکیبی |
ATLAS.ti | اطلس.تیآی | QDAS Software, Visual Qualitative Analysis | “ATLAS.ti، نرمافزاری برای تحلیل دادههای کیفی با تمرکز بر تحلیل بصری و شبکهای دادهها است.” | “ATLAS.ti is a qualitative data analysis software that focuses on visual and network analysis of data.” | نرمافزار تخصصی تحلیل دادههای کیفی با تمرکز بر تحلیل بصری |
Mendeley | مندلی | Reference Manager, Social Network for Researchers | “Mendeley، نرمافزاری رایگان برای مدیریت منابع و شبکهسازی با سایر پژوهشگران است.” | “Mendeley is a free reference management software and social network for researchers.” | نرمافزار رایگان مدیریت منابع و شبکه اجتماعی پژوهشگران |
Zotero | زوترو | Reference Manager, Open Source Citation Tool | “Zotero، نرمافزار متنباز و رایگان برای مدیریت منابع و استناددهی است.” | “Zotero is a free and open-source reference management software for citation and bibliography management.” | نرمافزار متنباز و رایگان مدیریت منابع |
EndNote | اندنوت | Reference Manager, Bibliographic Software | “EndNote، نرمافزاری تجاری و قدرتمند برای مدیریت منابع و استناددهی است.” | “EndNote is a commercial and powerful reference management software for citation and bibliography management.” | نرمافزار تجاری مدیریت منابع |
SPSS | اسپیاساس | Statistical Package for the Social Sciences | “SPSS، نرمافزاری پرکاربرد برای تحلیل دادههای کمی و آمار در علوم اجتماعی است.” | “SPSS is a widely used software package for statistical data analysis in the social sciences.” | نرمافزار تخصصی تحلیل دادههای کمی و آمار |
R (Programming Language) | آر (زبان برنامهنویسی) | Statistical Computing Language, Data Analysis Environment | “R، یک زبان برنامهنویسی قدرتمند و رایگان برای محاسبات آماری و تحلیل دادهها است.” | “R is a powerful and free programming language for statistical computing and data analysis.” | زبان برنامهنویسی رایگان برای محاسبات آماری |
Python (Programming Language) | پایتون (زبان برنامهنویسی) | General-Purpose Programming Language, Data Science Tool | “پایتون، یک زبان برنامهنویسی همهمنظوره و پرکاربرد در علم داده و تحلیل دادهها است.” | “Python is a general-purpose and widely used programming language in data science and data analysis.” | زبان برنامهنویسی همهمنظوره و پرکاربرد در علم داده |
LaTeX | لاتک | Document Preparation System, Typesetting System | “LaTeX، یک سیستم حروفچینی و آمادهسازی اسناد با کیفیت بالا، به ویژه برای متون علمی و ریاضی است.” | “LaTeX is a high-quality document preparation and typesetting system, especially for scientific and mathematical texts.” | سیستم حروفچینی و آمادهسازی اسناد علمی و ریاضی |
Markdown | مارکداون | Lightweight Markup Language, Text-to-HTML Conversion | “Markdown، یک زبان نشانهگذاری سبک و ساده برای نگارش و تبدیل متن به HTML است.” | “Markdown is a lightweight and simple markup language for writing and converting text to HTML.” | زبان نشانهگذاری سبک برای نگارش وب |
Overleaf | اورلیف | Collaborative LaTeX Editor, Online LaTeX Platform | “Overleaf، یک پلتفرم آنلاین برای ویرایش و همکاری در نگارش اسناد LaTeX است.” | “Overleaf is an online platform for collaborative editing and writing of LaTeX documents.” | پلتفرم آنلاین ویرایش و همکاری در نگارش LaTeX |
Grammarly | گرامرلی | Grammar Checker, Writing Assistant | “Grammarly، یک ابزار آنلاین برای بررسی گرامر، املا و سبک نگارش متون انگلیسی است.” | “Grammarly is an online tool for checking grammar, spelling, and writing style in English texts.” | ابزار آنلاین بررسی گرامر و املا |
Turnitin | ترنیتین | Plagiarism Detection Software | “Turnitin، یک نرمافزار تشخیص سرقت ادبی است که برای بررسی اصالت متون استفاده میشود.” | “Turnitin is a plagiarism detection software used to check the originality of texts.” | نرمافزار تشخیص سرقت ادبی |
iThenticate | آیتنتیکیت | Plagiarism Checker, Similarity Detection Tool | “iThenticate، یکی دیگر از نرمافزارهای معتبر برای بررسی اصالت متون و تشخیص سرقت ادبی است.” | “iThenticate is another reputable software for checking the originality of texts and detecting plagiarism.” | نرمافزار تشخیص سرقت ادبی |
Alt Text (Alternative Text) | متن جایگزین (عکس) | Image Description for Accessibility | “متن جایگزین (Alt Text) برای تصاویر، به افراد نابینا و کمبینا کمک میکند تا محتوای تصاویر را درک کنند و همچنین برای سئو تصاویر نیز مفید است.” | “Alternative text (Alt Text) for images helps blind and visually impaired individuals understand image content and is also beneficial for image SEO.” | متن توضیحی برای تصاویر در وبسایت که برای دسترسپذیری و سئو استفاده میشود |
تسلط بر اصطلاحات تخصصی پژوهش و نگارش آکادمیک، کلید ورود به دنیای حرفهای پژوهش و انتشار یافتههای علمی است. این اصطلاحنامه جامع، به عنوان یک منبع ارزشمند و کاربردی، به شما کمک میکند تا زبان تخصصی این حوزه را به خوبی فرا بگیرید و در مسیر پژوهش و نگارش علمی، گامهای استوارتری بردارید. موسسه تزنویسان با ارائه خدمات تخصصی مشاوره انجام پایاننامه و نگارش پروپوزال، همواره در کنار شماست تا در این مسیر پرچالش، یاریگرتان باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد خدمات ما و دریافت مشاوره رایگان، با کارشناسان تزنویسان تماس بگیرید. موفقیت شما، هدف ماست!
اصطلاحات تخصصی مقاله نویسی
مقالهنویسی (Article Writing) و پژوهش علمی (Scientific Research) دو رکن اساسی در تولید و انتشار دانش (Knowledge Dissemination) به شمار میروند. تسلط بر اصطلاحات تخصصی (Technical Terms) و واژگان کلیدی (Keywords) این حوزهها، نه تنها به درک عمیقتر فرآیندهای نگارش (Writing Process) و داوری (Peer Review) کمک میکند، بلکه ارتباط موثر با جامعه علمی (Scientific Community) و تبادل ایدهها را نیز تسهیل میبخشد.
این اصطلاحنامه جامع (Comprehensive Glossary)، به عنوان یک راهنمای کاربردی (Practical Guide)، به بررسی و تبیین اصطلاحات رایج در مقالهنویسی، پایاننامهنویسی (Thesis Writing)، مراحل ارسال مقاله (Manuscript Submission)، داوری، چاپ (Publication) و پذیرش در ژورنالهای معتبر (Academic Journals) میپردازد. هدف از ارائه این اصطلاحنامه، توانمندسازی پژوهشگران (Researchers) و نویسندگان (Authors) در استفاده صحیح و دقیق از زبان تخصصی (Technical Language) حوزه پژوهش و نگارش آکادمیک (Academic Writing) است. با اصطلاحنامه جامع تزنویسان، زبان علم را مسلط شوید و در مسیر پژوهش و نگارش آکادمیک گامهای استوار بردارید!
جدول اصطلاحات تخصصی نگارش آکادمیک، پژوهش و چاپ مقاله:
اصطلاح (انگلیسی) | معادل فارسی | معادل علمی (انگلیسی) | مثال کاربرد (فارسی) | مثال کاربرد (انگلیسی) |
---|---|---|---|---|
Academic Writing Terminology | اصطلاحات مقاله نویسی، اصطلاحات نگارش آکادمیک | Scholarly Writing Lexicon, Scientific Writing Terminology | “آشنایی با اصطلاحات مقاله نویسی به شما کمک میکند تا مقاله بهتری بنویسید.” | “Understanding academic writing terminology is crucial for producing high-quality research papers.” |
Abstract | چکیده، خلاصه مقاله | Summary, Precis | “چکیده باید به طور مختصر اهداف و نتایج تحقیق را بیان کند.” | “The abstract should concisely summarize the research objectives and findings.” |
Acceptance | پذیرش، قبول مقاله | Approval, Manuscript Acceptance | “پس از داوری، مقاله شما ممکن است پذیرش شود.” | “Following peer review, your manuscript may receive acceptance.” |
Acknowledgement | قدردانی، سپاسگزاری | Appreciation, Gratitude | “بخش قدردانی در انتهای مقاله، فرصتی برای تشکر از افراد و سازمانهای حامی پژوهش است.” | “The acknowledgement section at the end of the article provides an opportunity to thank individuals and organizations that supported the research.” |
Appendix | پیوست، ضمائم | Supplementary Material, Addendum | “پیوستها معمولاً شامل اطلاعات تکمیلی و جداول و نمودارهای اضافی هستند.” | “Appendices typically include supplementary information and additional tables and figures.” |
Article Processing Charge (APC) | هزینه پردازش مقاله | Publication Fee, Open Access Fee | “هزینه پردازش مقاله در ژورنالهای دسترسی آزاد ممکن است بر عهده نویسنده باشد.” | “The article processing charge (APC) in open access journals may be the responsibility of the author.” |
Author Guidelines | راهنمای نویسندگان، دستورالعمل نگارش | Manuscript Preparation Guidelines, Instructions for Authors | “قبل از ارسال مقاله، حتما راهنمای نویسندگان ژورنال را مطالعه کنید.” | “Before submitting your manuscript, be sure to consult the journal’s author guidelines.” |
Bibliometrics | علم سنجی، کتابسنجی | Scientometrics, Citation Analysis | “علم سنجی به بررسی و اندازهگیری تاثیر و استناد به انتشارات علمی میپردازد.” | “Bibliometrics involves the quantitative analysis of citation and publication data to measure research impact.” |
Citation | استناد، ارجاع | Reference, Source Citation | “استناد به منابع معتبر، از اصول اساسی نگارش علمی است.” | “Citation of credible sources is a fundamental principle of academic writing.” |
Conclusion | نتیجهگیری، جمعبندی | Summary, Final Remarks | “نتیجهگیری باید به سوالات پژوهش پاسخ دهد و یافتههای اصلی را خلاصه کند.” | “The conclusion should answer the research questions and summarize the main findings.” |
Conflict of Interest | تعارض منافع | Competing Interest, Bias | “اعلام تعارض منافع احتمالی، از اصول اخلاق پژوهش است.” | “Disclosure of potential conflict of interest is an essential aspect of research ethics.” |
Copyright Transfer Agreement | قرارداد انتقال حق تکثیر | Copyright Assignment Agreement, License Agreement | “برای انتشار مقاله در برخی ژورنالها، نویسندگان باید قرارداد انتقال حق تکثیر را امضا کنند.” | “For publication in some journals, authors are required to sign a copyright transfer agreement.” |
Cover Letter | نامه سرپوش، نامه ارسال مقاله | Submission Letter, Transmittal Letter | “نامه سرپوش همراه مقاله ارسالی، اطلاعات مهمی را به سردبیر ارائه میدهد.” | “The cover letter accompanying the submitted manuscript provides important information to the editor.” |
DOI (Digital Object Identifier) | شناسه دیجیتال شیء | Digital Identifier, Persistent Identifier | “هر مقاله منتشر شده دارای یک DOI منحصر به فرد است.” | “Each published article is assigned a unique DOI (Digital Object Identifier).” |
Double-Blind Peer Review | داوری دوسویه ناشناس | Blind Review, Double-Anonymized Review | “داوری دوسویه ناشناس، از رایجترین روشهای داوری مقالات علمی است.” | “Double-blind peer review is a common method for evaluating scientific articles.” |
Editing | ویرایش، اصلاح مقاله | Manuscript Revision, Proofreading | “ویرایش مقاله قبل از سابمیت بسیار مهم است.” | “Editing the manuscript before submission is crucial.” |
Embargo | دوره منع انتشار | Publication Embargo, Confidentiality Period | “دوره منع انتشار، زمانی است که اطلاعات مقاله قبل از انتشار رسمی، محرمانه تلقی میشود.” | “The embargo period is the time during which article information is kept confidential before official publication.” |
Impact Factor | ضریب تاثیر، عامل تاثیر | Journal Impact, Citation Metric | “ضریب تاثیر مجله، معیاری برای سنجش اعتبار و کیفیت ژورنال است.” | “The impact factor of a journal is a metric used to assess its prestige and quality.” |
Indexation | نمایه شدن، فهرستنویسی | Indexing, Abstracting and Indexing | “نمایه شدن یک مجله در پایگاههای معتبر، نشاندهنده اعتبار آن است.” | “Indexation of a journal in reputable databases indicates its credibility.” |
Introduction | مقدمه، پیشگفتار | Foreword, Preamble | “مقدمه باید موضوع و اهمیت پژوهش را معرفی کند.” | “The introduction should introduce the research topic and its significance.” |
Journal | ژورنال، نشریه علمی | Academic Journal, Scholarly Periodical | “ژورنالهای علمی معتبر، مقالات پژوهشی را پس از داوری منتشر میکنند.” | “Reputable journals publish research articles after peer review.” |
Literature Review | مرور ادبیات، پیشینه پژوهش | Background Research, State-of-the-Art | “مرور ادبیات باید به صورت جامع و تحلیلی انجام شود.” | “The literature review should be conducted comprehensively and analytically.” |
Manuscript | دستنوشته، مقاله (نسخه اولیه) | Paper, Article Draft | “دستنوشته پس از طی مراحل داوری و ویرایش، به مقاله نهایی تبدیل میشود.” | “The manuscript, after peer review and editing, becomes the final article.” |
Methodology | روششناسی، متدولوژی | Research Methods, Approach | “روش تحقیق مناسب برای پروژه شما بسیار مهم است.” | “Choosing the appropriate methodology is crucial for your research project.” |
Peer Review | داوری همتا، بررسی همتایان | Refereed Review, Expert Assessment | “داوری همتا، فرآیندی برای ارزیابی کیفیت و اعتبار مقالات علمی است.” | “Peer review is a process for evaluating the quality and validity of scientific articles.” |
Plagiarism | سرقت ادبی، کپیبرداری | Literary Theft, Copyright Infringement | “سرقت ادبی، نقض جدی اخلاق پژوهش و نگارش علمی است.” | “Plagiarism is a serious violation of research and academic writing ethics.” |
Proofreading | نمونهخوانی، غلطگیری نهایی | Final Editing, Text Correction | “نمونهخوانی نهایی قبل از چاپ مقاله، ضروری است.” | “Proofreading before publication is essential.” |
Proposal | پروپوزال، طرح تحقیق | Research Plan, Project Outline | “نوشتن پروپوزال یکی از مراحل اولیه پژوهش است.” | “Proposal writing is one of the initial steps in research.” |
Publication | چاپ، انتشار مقاله | Release, Dissemination | “مقاله شما پس از پذیرش در ژورنال چاپ خواهد شد.” | “Your article will be published in the journal after acceptance.” |
Referee | داور، ارزیاب مقاله | Reviewer, Assessor | “مقالات علمی توسط داوران متخصص در آن حوزه، ارزیابی میشوند.” | “Scientific articles are evaluated by expert referees in the field.” |
References | منابع، فهرست منابع | Bibliography, Works Cited | “منابع مورد استفاده در مقاله باید به طور دقیق و کامل ذکر شوند.” | “References used in the article must be cited accurately and completely.” |
Rejection | رد مقاله، عدم پذیرش | Manuscript Rejection, Denial | “مقاله شما ممکن است به دلایل مختلف رد شود.” | “Your manuscript may be rejected for various reasons.” |
Research | پژوهش، تحقیق | Investigation, Inquiry | “پژوهش علمی، فرآیندی نظاممند برای تولید دانش جدید است.” | “Research is a systematic process for generating new knowledge.” |
Research Methodology | روش تحقیق، متدولوژی پژوهش | Research Methods, Investigative Approach | “اصطلاحات روش تحقیق به درک بهتر فرآیند پژوهش کمک میکنند.” | “Research methodology terminology helps in understanding the research process.” |
Revision | بازنگری، اصلاحات | Modification, Amendment | “مقاله شما ممکن است نیاز به بازنگری و اعمال اصلاحات داشته باشد.” | “Your manuscript may require revision and modifications.” |
Review Process | فرآیند داوری، مراحل داوری | Evaluation Process, Assessment Procedure | “مراحل داوری شامل بررسی اولیه، داوری تخصصی و تصمیم نهایی است.” | “The review process includes initial screening, expert review, and final decision.” |
Submit | سابمیت کردن، ارسال مقاله | Send for Review, Present for Consideration | “پس از نوشتن مقاله، باید آن را سابمیت کنید.” | “After writing the article, you need to submit it.” |
Submission | ارسال مقاله، سابمیشن | Manuscript Delivery, Presentation | “ارسال مقاله به ژورنال، گام مهمی در فرآیند انتشار پژوهش است.” | “Submission of the manuscript to the journal is a crucial step in the research publication process.” |
Thesis | پایاننامه، تز | Dissertation, Academic Treatise | “پایاننامه، گزارش جامع پژوهشی است که در مقاطع تحصیلات تکمیلی ارائه میشود.” | “A thesis is a comprehensive research report submitted in graduate studies.” |
Terminology of Academic Writing | اصطلاح شناسی مقاله نویسی، واژگان تخصصی نگارش علمی | Academic Writing Vocabulary, Scholarly Lexicon | “اصطلاح شناسی مقاله نویسی به درک بهتر مفاهیم و فرآیندهای نگارش علمی کمک میکند.” | “Terminology of academic writing helps in better understanding the concepts and processes of scholarly writing.” |
Urgent Proposal Writing | انجام پروپوزال فوری، نگارش سریع پروپوزال | Expedited Proposal Preparation, Rush Proposal Service | “اگر به انجام پروپوزال فوری نیاز دارید، میتوانید از خدمات موسسات تخصصی استفاده کنید.” | “If you need urgent proposal writing, you can utilize specialized services.” |
Validity | روایی، اعتبار | Accuracy, Soundness | “روایی و پایایی ابزارهای پژوهش، از عوامل مهم در اعتبار نتایج تحقیق هستند.” | “Validity and reliability of research instruments are important factors in the credibility of research findings.” |
Volume | جلد (ژورنال) | Journal Volume, Collection of Issues | “مقاله شما در جلد دهم ژورنال منتشر خواهد شد.” | “Your article will be published in Volume 10 of the journal.” |
نرمافزارهای مرتبط با نگارش آکادمیک و پژوهش
-
نرمافزارهای مدیریت منابع
- EndNote : نرمافزار قدرتمند برای مدیریت منابع و مراجع، ایجاد فهرست منابع خودکار و استناددهی درونمتنی.
- Zotero : نرمافزار رایگان و متنباز برای جمعآوری، سازماندهی و استناد به منابع.
- Mendeley : نرمافزار رایگان برای مدیریت و اشتراکگذاری مقالات علمی و ایجاد کتابخانه شخصی.
-
نرمافزارهای ویرایش و نگارش
- Grammarly : ابزار آنلاین برای بررسی گرامر، نگارش و املای متون انگلیسی.
- ProWritingAid : ابزار ویرایشگر و بهبود کیفیت نگارش متون انگلیسی با ارائه پیشنهادات و گزارشهای تحلیلی.
- Microsoft Word : نرمافزار واژهپرداز قدرتمند با امکانات گسترده برای نگارش و ویرایش متون فارسی و انگلیسی.
- Overleaf : ویرایشگر آنلاین LaTeX برای نگارش متون علمی و ریاضی با فرمتبندی حرفهای.
کتابهای پیشنهادی برای مطالعه بیشتر در باب اصطلاحات پژوهشی
- “How to Write a Lot: A Practical Guide to Productive Academic Writing” by Paul J. Silvia: راهنمای عملی برای افزایش بهرهوری در نگارش آکادمیک و مدیریت زمان.
- “The Craft of Research” by Wayne C. Booth, Gregory G. Colomb, and Joseph M. Williams: کتاب مرجع جامع در زمینه روش تحقیق و نگارش علمی با تمرکز بر تفکر انتقادی و استدلال منطقی.
- “Stylish Academic Writing” by Helen Sword: راهنمای نگارش متون آکادمیک جذاب، خواندنی و موثر با تاکید بر سبک نگارش و وضوح بیان.
- “Writing Science: How to Write Papers That Get Cited and Proposals That Get Funded” by Joshua Schimel: راهنمای نگارش مقالات علمی و پروپوزالهای موفق با تمرکز بر اصول ارتباط موثر و جذب مخاطب.
نتیجهگیری
آشنایی با اصطلاحات تخصصی (Technical Terminology) حوزه نگارش آکادمیک (Academic Writing)، پژوهش (Research) و چاپ مقاله (Article Publication) برای هر پژوهشگر و نویسنده علمی (Scientific Writer) ضروری است. این اصطلاحنامه جامع (Comprehensive Glossary) تلاش نمود تا مجموعهای ارزشمند از کلیدواژگان تخصصی (Key Terms) این حوزهها را به همراه معادلهای فارسی و علمی، و مثالهای کاربردی ارائه دهد. امید است این اصطلاحنامه، به عنوان یک منبع مفید و کارآمد (Useful and Efficient Resource)، در مسیر پژوهش و نگارش علمی شما پژوهشگران و نویسندگان گرامی راهگشا باشد. موسسه تزنویسان با ارائه خدمات تخصصی مشاوره و نگارش مقالات و پایاننامههای علمی، همواره در کنار شماست تا مسیر انتشار دانش را هموارتر سازد.
سوالات متداول در باب اصطلاحات مقاله نویسی و پایان نامه نویسی
چرا آشنایی با اصطلاحات تخصصی مقاله نویسی مهم است؟
آشنایی با اصطلاحات تخصصی مقاله نویسی (Terminology of Academic Writing) به شما کمک میکند تا:
- مقالات علمی را بهتر درک کنید: درک اصطلاحات تخصصی، کلید فهم مقالات علمی و پژوهشی است.
- مقالات علمی بهتری بنویسید: استفاده صحیح از اصطلاحات تخصصی، به اعتبار و وضوح نوشتههای شما میافزاید.
- با جامعه علمی ارتباط موثرتری برقرار کنید: زبان مشترک متخصصان یک حوزه، استفاده از اصطلاحات تخصصی آن حوزه است.
- در فرآیند داوری و چاپ مقاله موفقتر عمل کنید: آشنایی با اصطلاحات مربوط به فرآیند داوری و چاپ، به شما کمک میکند تا این مراحل را با آگاهی و آمادگی بیشتری طی کنید.
چگونه میتوان اصطلاحات تخصصی جدید را یاد گرفت؟
برای یادگیری اصطلاحات تخصصی جدید (Learning New Terminology) میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید:
- مطالعه مقالات علمی و کتابهای تخصصی: مهمترین منبع یادگیری اصطلاحات تخصصی، مطالعه متون علمی در حوزه مورد علاقه شماست.
- استفاده از واژهنامهها و اصطلاحنامههای تخصصی: منابع متعددی به صورت آنلاین و چاپی برای دسترسی به واژهنامهها و اصطلاحنامههای تخصصی وجود دارد. اصطلاحنامه حاضر نیز میتواند نقطه شروع خوبی باشد.
- شرکت در کنفرانسها و کارگاههای آموزشی: حضور در مجامع علمی و آموزشی، فرصتی برای آشنایی با اصطلاحات رایج و بهروز در حوزه تخصصی شما فراهم میکند.
- مشورت با اساتید و پژوهشگران باتجربه: صحبت با متخصصان و پرسیدن سوالات، یکی از بهترین راههای یادگیری اصطلاحات تخصصی است.
آیا استفاده از نرمافزارهای مدیریت منابع برای نگارش مقاله ضروری است؟
استفاده از نرمافزارهای مدیریت منابع (Reference Management Software) برای نگارش مقاله ضروری نیست، اما بسیار توصیه میشود. این نرمافزارها به شما کمک میکنند تا:
- منابع خود را به طور منظم و سازمانیافته مدیریت کنید.
- فهرست منابع را به صورت خودکار و مطابق با فرمتهای مختلف مرجعنویسی ایجاد کنید.
- استناددهی درونمتنی را به سرعت و دقت انجام دهید.
- در زمان و انرژی خود صرفهجویی کنید و از بروز خطاهای احتمالی در مرجعنویسی جلوگیری نمایید.
موسسه تزنویسان چه خدماتی در زمینه نگارش و چاپ مقاله ارائه میدهد؟
موسسه تزنویسان (Teznevisan Institute) با بهرهگیری از تیمی متخصص و مجرب، خدمات جامع و متنوعی را در زمینه نگارش و چاپ مقاله (Article Writing and Publication Services) به پژوهشگران و نویسندگان گرامی ارائه میدهد، از جمله:
- مشاوره تخصصی در زمینه انتخاب موضوع و تدوین پروپوزال مقاله
- نگارش مقالات علمی و پژوهشی در تمامی رشتههای تحصیلی
- ویرایش تخصصی مقالات (زبانی، علمی، ادبی)
- فرمتبندی مقالات مطابق با دستورالعمل ژورنالهای مختلف
- سابمیت مقاله به ژورنالهای معتبر بینالمللی و داخلی
- پیگیری فرآیند داوری و پاسخگویی به نظرات داوران
- مشاوره در زمینه انتخاب ژورنال مناسب و افزایش شانس پذیرش مقاله
اصطلاحات مقاله نویسی (Academic Writing Terminology) چه اهمیتی دارند؟
آشنایی با اصطلاحات مقاله نویسی و پژوهش، به درک بهتر فرآیندهای نگارش، داوری و انتشار مقالات علمی کمک میکند. این اصطلاحات، زبان مشترک جامعه علمی هستند و در ارتباطات علمی و حرفهای بسیار حیاتی میباشند. برای اطلاعات بیشتر، به بخش “مقدمه” این مقاله مراجعه کنید. موسسه تزنویسان با ارائه خدمات مشاوره تخصصی، شما را در درک و بهکارگیری صحیح این اصطلاحات یاری میکند.
چگونه میتوانم اصطلاحات تخصصی پژوهش را بهتر یاد بگیرم؟
مطالعه مقالات علمی، کتابهای روش تحقیق، شرکت در کارگاههای آموزشی و استفاده از منابع آنلاین مانند این اصطلاحنامه جامع، به شما در یادگیری و تسلط بر اصطلاحات تخصصی پژوهش کمک خواهد کرد. تزنویسان با ارائه منابع آموزشی و مشاورههای تخصصی، مسیر یادگیری شما را تسهیل مینماید.
آیا استفاده از نرمافزارهای مدیریت منابع (Citation Management Software) در نگارش آکادمیک ضروری است؟
استفاده از نرمافزارهای مدیریت منابع مانند EndNote، Zotero و Mendeley، به سازماندهی منابع، استناددهی دقیق و سریع و ایجاد فهرست منابع به صورت خودکار کمک میکند و فرآیند نگارش آکادمیک را بسیار تسهیل مینماید. تزنویسان خدمات آموزش و مشاوره در زمینه استفاده از نرمافزارهای مدیریت منابع را نیز ارائه میدهد.
تفاوت بین مجلات دسترسی-آزاد (Open Access Journals) و مجلات غیر دسترسی-آزاد (Subscription-based Journals) چیست؟
مجلات دسترسی-آزاد، مقالات خود را به صورت رایگان و برای عموم در دسترس قرار میدهند، در حالی که مجلات غیر دسترسی-آزاد، دسترسی به مقالات خود را از طریق اشتراک پولی فراهم میکنند. هر دو نوع مجله میتوانند معتبر و با کیفیت باشند، اما مدلهای کسبوکار آنها متفاوت است. برای اطلاعات بیشتر در مورد انتخاب مجله مناسب برای انتشار مقاله خود، با مشاوران تزنویسان مشورت کنید. تزنویسان خدمات مشاوره تخصصی انتخاب مجله و سابمیت مقاله را نیز ارائه میدهد.
چگونه میتوانم از سرقت ادبی (Plagiarism) در نگارش آکادمیک جلوگیری کنم؟
برای جلوگیری از سرقت ادبی، همواره به منابع مورد استفاده خود به درستی استناد کنید، از نقل قول مستقیم به میزان مناسب استفاده کنید، و از بازنویسی (Paraphrasing) صحیح مطالب دیگران اطمینان حاصل نمایید. همچنین، میتوانید از نرمافزارهای تشخیص سرقت ادبی مانند Turnitin و iThenticate برای بررسی اصالت متن خود استفاده کنید. تزنویسان خدمات بررسی اصالت و ویراستاری تخصصی مقالات و پایاننامهها را نیز ارائه میدهد.
چرا سئو (SEO) در نگارش محتوای وبسایتهای آکادمیک مهم است؟
بهینهسازی محتوای وبسایتهای آکادمیک برای موتورهای جستجو (SEO)، به افزایش دیده شدن وبسایت در نتایج جستجو، جذب مخاطبان هدف (پژوهشگران، دانشجویان و علاقهمندان به علم) و افزایش بازدید و ترافیک وبسایت کمک میکند. در نتیجه، محتوای آکادمیک شما به مخاطبان گستردهتری دسترسی پیدا خواهد کرد. تزنویسان خدمات سئو تخصصی محتوای آکادمیک را نیز ارائه میدهد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد خدمات موسسه تزنویسان و دریافت مشاوره رایگان، با کارشناسان ما تماس بگیرید.